header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 94

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

تقریرات مختلف از اصل در شک در معاملات
تقاریر اصل فساد:
1. اصل عدم نقل و انتقال 2. اصل عدم اباحه تصرف برای طرفین در معامله 3. عدم جعل سببیت بنحو عدم جعل مصدری 4. عدم سببیت بنحو عدم اسم مصدری
تقاریر اصل صحت:
1. اصل عدم اعتبار ما شک فی اعتباره شرطاً او منعاً به نحو عدم جعل مصدری
2. همین به نحو عدم مجعول 3. اصل برائت از شرطیت و مانعیت
دو بیان در رابطه این اصول با یکدیگر:
1. حکومت اصل صحت با تعابیر مختلف آن بر اصل اول با تعابیر مختلفش.
کلام محقق ایروانی- رابطه سبب و مسبب

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 93

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

نظر مخالفان اصل فساد: اصل عدم اعتبار ما شک فی اعتباره شرطاً او منعاً. حصر خلاف در شبهات حکمیه و الّا در شبهات موضوعیه(مصداقیه) اصل فساد مورد قبول همگان است.
مثال های شبهات حکمیه - عدم قرار برخی بر تکیز واحد مثل شهید ثانی(مگر این که می‌خواستند تشحیذ ذهن طلاب کنند)
1. تمسک برای اثبات صحت خلع به اصل صحت اگر مستحق غیر باشد.
2. تمسک برای اثبات اعتبار فدیه از مال زوجه به اصل منع و اصل بقای نکاح.
3. تمسک به اصل صحت و اصل منع برای قبول و ردّ تقدیم قبول بر ایجاب!

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 92

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

بررسی اصل عملی مرجع در شک در معاملات؛
کلام محقق خراسانی: اصالة عدم الاثر - اصل فساد - دو عبارت از محقق خراسانی - نظر محقق نایینی و مشهور همان نظر محقق خراسانی است.
مخالفت جمعی با اصل فساد و قائل شدن به«اصل عدم اعتبار ما شک فی اعتباره» حصر الخلاف فی الشبهات الحکمیه لا الموضوعیة(المصداقیه)

مقدمه اصول فقه (1400-1401) - جلسه 92

مقدمه اصول فقه (1400-1401)

اختلاف در ماهیت اجتهاد از جهت بساطت و ترکّب؟
مقدمات مغفول اجتهاد:
1. مسائلی از فلسفه فقه
2. مسائلی که در اصول باید مطرح شود(در دفتر دوم و سوم)
3. علم به تاریخ و عرف و عادات زمان صدور نصوص
4. مطالعه نظام وار دین حتی مطالعه نصوص مبیّن غیر احکام ( استخراج کلان نظام یا کلان نظام ها و خرده نظام ها از این طرق)
5. فلسفه لغت افزون بر علوم عربیت 6. ...
عوامل دخیل در استنباط (این عوامل از مقدمات نیست البته عوامل به حق دخیل که بیشتر به مقدمات می‌ماند) عوامل نابحق دخیل که با توجه و التفات قابل رفع است و عوامل نابحق دخیل که مغفول و قائم شده می‌ماند.
1. تفسیر فهمنده نص و متکفل استنباط از نگاه قانون گذار به جهان، آخرت و انسان.
2. تعبد انگاری شریعت و عدم آن و حدود آن.
3. روی کرد اجتماعی و سیاسی داشتن و عدم آن
( نظیر رفتار مرحوم طبرسی با آیه ولاتلقوا بایدیکم و دیگران)