header

پاسخ به پرسش های درسی (1401-1402) - جلسه 1

مشهد
مدرسه عالی فقاهت عالم آل محمد
تاثیر زمان و مکان در تاثیر جریان قاعده نفی غرر

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 48

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

محقق خویی:در فرض علم به اختلاف-تفصیلا یا اجمالا- معیار اعلمیت حیّ یا میت است.البته تقلید ابتدایی از میت علی ای حال ممنوع است.
بقیه استنادات مخالفان بقا یا ابتدا مثل نقض به فسق و جنون بدون این که فرق فارقی در میان باشد. اشکالات کلام محقق خویی در مورد:
1. رفتار حرفی و توقف بر محض الفاظ ادله. مثل آن چه در ذیل آیه سوال از اهل ذکر آورده است. آیه شامل مراجعه به آرا نیز می‌شود.
2. قول به ردع بنای عقلا توسط ادله دال بر اعتبار حیات در مقلَّد با این که این بنای راسخ توسط این ادله -آن هم با توجه به اشکال اول- مردوع نیست.
3. با رفتاری که ایشان با اطلاقات کرد اطلاقاتی نداریم بر حجیت فتوا تا بقا را تصحیح کند.
تحقیق در مساله 9 با بیان چند نکته:
1. ماهیت شناسی تقلید - دو قرائت مختلف در تقلید.

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 71

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

مساله 12 دو ضلع دارد:1. یجب تقلید الاعلم مع الامکان علی الاحوط 2. یجب الفحص عن الاعلم
تتمیمات مساله در مسائل 14-17-21-34-37-38-46 و...
ایضاحات: مرحوم سید برخی جوانب مساله را توضیح نداده است. مثل مرز فحص و حدّ امکان
تعلیقات بر نظر صاحب عروه. از وجوب منع تا عدم وجوب مطلق تا تفصیلات متعدد در مساله. از تفصیلات مشهور تفاوت بین فرض علم به اختلاف بین اعلم و غیر اعلم-و لو اجمالا- و عدم آن است.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 68

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

صاحب فصول: امر در اصلاح حقیقت است در قول مخصوص و مجاز در غیر آن.
محقق خراسانی: در این صورت معنای حدثی ندارد تا از آن اشتقاق صورت گیرد با این که ظاهراً به اعتبار همین معنا اشتقاق صورت می‌پذیرد.
شاید مراد ایشان«طلب به قول مخصوص» باشد ولی از آن به قول تعبیر کرده‌اند از باب تعبیر از مدلول به دالّ خودش
نقول: محقق خراسانی همین رویّه را در صیغه امر پیش گرفته است.
وقتی چند معنا برای لفظی ذکر می‌شود از چند حال خارج نیست:1. به نحو اشتراک لفظی
2. اشتراک معنوی (معنوی فقط یا مشترک لفظی هم در آن هست) 3. معانی شمرده شده مناسب با معنای اصلی است. مثل آن چه در قَرء و قُرء گفته‌اند به معنای حیض و طهر با این که قرء به معنای وقت است.
4. معانی شمرده شده از دواعی متکلم است نه معنا. مثل آن چه در صیغه امر گفته شده یا ابن هشام در مغنی در مورد همزه گفته است.
تنبیه: راجع به مورد استعمال...