فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 49
درس اخلاق: و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون
ضرورت گرامیداشت ایام فاطمیه - حکم به تحریم فهم، جستجو و تحلیل تاریخ صدر اسلام! لزوم امساک عمّا شجر بین الاصحاب!
نقد اندیشه عدم ضرورت اقامه عزاداری در فاطمیه - لزوم همگرایی و تقریب.
تذکر راجع به ضرورت حجاب شرعی و انکار عدم آن و توضیحی پیرامون شورای رهبری.
ادامه درس: تحقیق در مساله 9 به بیان اموری:
1. توجه به حضور دو روی کرد نسبت به تقلید(قبلا اشاره شد) الف: فقط رجوع جاهل جاهل به عالم است.
ب: فراتر از این مورد(زعامت و ولایت). تفاوت این دو مورد
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 63
5.9.5- فی اعتبار قیام المبدأ بالذات و حد آن بر فرض اعتبار؛ استدلال قائلان به عدم اعتبار قیام مبدأ بذات به نحو حقیقت به صدق ضارب و مولِم بر ضارب و مولِم با این که ضرب و الم به مضروب و مولَم قائم است.
جواب: قیام لازم است تا صدق حقیقی باشد لکن تلبس به مبدأ از جهت ماده یا هیأت متفاوت است.
قیام صدوری- قیام حلولی- وقوع علی- وقوع فی- انتزاع با وحدت مفهومی - بدون وجود مگر برای منتزع عنه (خارج محمول در مقابل محمول بالضمیمه)
ان قلت: عرف از این نوع تلبس ها اطلاع ندارد.
قلت: عرف در مفاهیم مرجع است نه در تطبیق مفاهیم بر مصادیق.
نتیجه: اقول: شاید با این بساطت و سزاجت در مورد ذات باری تعالی نباشد، و نحن نؤمن بما انزله تعالی علی رسوله الصادق.
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 69
تفاوت داعی در استعمال با معنی و مفهوم. تنبّه برخی به این تفاوت و عدم تنبه برخی دیگر
موارد استعمال - در مقابل موارد وضع - صورت جدیدی نیست، بلکه از باب تعدد معنا یا تضمین(بر اساس اختلاف نحو بصره و کوفه) است.
رجوع دوباره به معنای ماده «امر»
تا 22 معنا شمرده شده و برخی به 2 معنا برگرداندهاند و در تعیین اصل اختلاف کردهاند. محقق نایینی با مساله عقلی برخورد کرده که درست نیست.
وی با فرض وجدانی انگاری مساله تصور جامع را امری صعب دانسته است.
ادعای ایشان مستند نیست و مبتلی به اشکال روشی است.در لغت جای برخورد ریاضی نیست.
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 66
تفریق مرحوم طباطبائی با توجه به فهم عرف،مناسبات حکم و موضوع به ثمره فقهی میرسد.مثلا در ادله عون الظالم و قبول ولایت جائر حتی اگر تعبیر غیر وصف اشتقاقی باشد باز توسعه فهمیده نمیشود نظیر وقتی که وصف اشتقاقی باشد.
توضیح در مثال: اگر گفته شود: تارک الصلاة کافر تا گفته شود: بین الایمان و الکفر ترک الصلاة (حدیث نبوی صلی الله علیه و آله).
اگر منشأ افتاء به کفر تارکین صلاة مثل روایت مزبور باشد، فتوایشان ناصحیح است و این غیر از«تارک الصلاة کافر» است. لایقال که «تارک الصلاة کافر» یعنی «کافر بالصلاة» چون با اطلاق وصف اشتقاقی اضافه این قید غلط است.
5.10.2- عنایت در انطباق یا عدم انطباق عنوان برآینددار
در ادامه نکته سابق توجه به صدق واژههای موضوع حکم شرعی لازم است.کلام صاحب جواهر(ج43ص97)