header

تفسیر قرآن کریم(1402-1403) - جلسه 19

تفسیر قرآن کریم(1402-1403)

تفسیر آیات 28 و 29 از سوره مبارکه بقره
1. نسبت به آیه 28 گاه گفته می‌شود آن چه باز دارنده از کفر است علم به احیا و اماته است نه محض این فرآیندها.
2. در آیه به 4 یا 5 مرحله اشاره می‌شود(ثم الیه تحشرون آیا ادامه مرحله چهارم است یا مرحله پنجم) البته آیا وضعیت در برزخ مطمح نظر است یا نه؟ قرطبی تا 5 احیاء و 6 اماته اشاره می‌کند.
در این باره باید روایات رصد شود ولی به هر حال در آیه 4 یا 5 مرحله مورد اشاره قرار گرفته است.
3. نسبت به آیه 29 دو فقره هست. فقره دوم آن محل بحث زیادی واقع شده است. به تفاسیر مراجعه شود. از فقره اول آن قاعده حلیت -به عنوان یک قاعده نه اصل حلیت به عنوان اصل عملی عند الشک- استفاده می‌شود.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 91

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

مسادلی که باید به جای انحصار بحث به تعبدی و توصلی مطرح شود: 1. اذا شک فی سقوط الواجب بفعل الغیر؟
(و آیا استنابه بردار و اذن بردار هست یا نه؟
2. اذا شک در کفایت امتثال با انجام آن در قالب حصّه غیر اختیاری؟
3. اذا شک در کفایت با حصّه محرم؟
4. اذا شک در اعتبار قصد قربت و عدم؟
5. شک فی ترتب الاثر علی وقوع الفعل مطلقا او علی وجه خاص؟
6. اذا شک فی وقوع الفعل عن عمد او خطأ حکم مساله چیست؟
7. ظهور در قصد فاعل دارد یا نه؟ نظیر اختلاف در اعتبار قصد در صدق شین و هدم مروت یا ظهور در اختیار اخذ و عدم یا در افتراق در خیار مجلس
8. ....

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 51

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

اصول عملیه غیر از استصحاب - محقق خویی:
1. معیار اعلمیت است 2. احتیاط اگر ممکن بود و قائل شویم
3. حکم دوران امر بین تعیین و تخییر در حجت تعیین است.
4. مورد ما از این موارد است 5. اقتضا تعیین، بقا است
نقد:
1. لا رأی للمیت 2. اخذ به احتیاط مطلقا تقلید نیست. در احتیاط نسبی تقلید است. 3. وجه بودن مورد از موارد تعیین و تخییر معلوم نیست.

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 55

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

تعلیقه محقق عراقی بر متن عروه: الّا اذا کان (المیت) مساویاً او اعلم. اشکال بر این تعلیقه در فرض اعلم بودن میت و در فرض مساوی بودن نمی‌توان به استصحاب تمسک کرد. اشکال استصحاب گذشت.
ادله عدم جواز عدول دوباره به میت:
1. تقلید ابتدایی از میت است که بالاجماع جایز نیست. بیان محقق خویی برای توجیه این دلیل بر مبنای التزام بودن تقلید.
2. قاعده اشتغال با ارجاع مورد به تعیین و تخییر. و متیقن بودن ادامه از حیّ و مشکوک الاعتبار بودن اعتبار نظر میت برای بار دوم.
3. وقتی عدول صحیح صورت گرفت هیچ مسوّغی برای بازگشت دوباره نیست و عدول صحیح در دو مورد است:
1. حی اعلم باشد 2. میت اعلم است لکن مقلد فتاوی وی را فراموش کرده است.