فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 99
توضیح و نقد تعلیقه ها بر مساله 15
2. اضافه کردن «علی الاحوط»
3. تصویر صور 9 گانه بلکه بیشتر
تعلیقه ها بر مساله 26:
1. صورتی که مجتهد دوم بقا را واجب میداند بقا واجب میشود.
2. با الظاهر تعیّن تقلیده فی مسالة حرمة البقاء
3. لاستلزام صحة بقائه علی التقلید الاول عدم صحته
تحقیق در مساله:
1. فرض حضور بیش از دو مجتهد را باید جداگانه رسیدگی کرد. رسیدگی به آن در مساله 61 صورت میپذیرد.
2. برخی در اصل استدلال بر مساله دور را مطرح کردهاند. مرحوم حکیم هم دارد.
«یمتنع ان یفتی الحی بجواز البقاء علی تقلید المیت فی جواز البقاء علی تقلید المیت - امتناع حجیة رأی المیت فی حجیة رأی المیت.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 18
اشکال بر اقتضای مورد ادعای محقق آخوند در صیغه از جهت نفس و تعیینی و عینی بودن:
1. این بیان مفید اثبات مدعا نیست. رابطه وجوب با این سه قسم و مقابلاتش رابطه مقسم و قسم است(طبیعت مهمله با 2 قسم) و هر کدام بیان زاید میخواهد!
جواب: برخی قیود عرفاً مازاد بر طبیعت نیست مثل نفسی،تعیینی و عینی بودن واجب به تعبیر دیگر: نفسی یعنی«عدم کون الوجوب للغیر» و نبودن قرینه بر قید وجودی، برای اثبات قید عدمی کافی است.
در این جا میتوان از عرف کمک گرفت و مطلب را به نفع مدعای محقق خراسانی تمام نمود.
2. مگر وجوب غیری همیشه در دلیل مقید و وابسته صادر میشود که از عدم وابستگی صیغه نفسی بودن درآید؟!
این اشکال در اثبات تعیینی بودن نیز هست؟ وجوب کفایی نیز وجوب مشروط به عدم اتیان دیگران نیست بلکه وجوبی است منوجه همگان لکن به فعل برخی از دیگران ساقط میشود.(عنایة الاصول ج1 ص233-234)
جواب: اشکال قوی است ولی به هر حال محقق خراسانی میخواهد فرق بگذارد بین مورد احتیاج به بیان زاید و عدم بیان وی در مبحث ششم حاکی از این است. به اعتقاد ما با اطلاق مقامی- هر چند تا زمان انتظار بیان نه تا آخر شریعت - میتوان مطلب را تمام کرد. اصولاً اطلاق که با عدم بیان زاید تمام میشود مقامی است. پس اطلاق صیغه با این توضیح عام است.
ضمناً واجب غیری در ص 171 و تخییری 225 و کفایی در ص 228 بیان میشود.
قاعده لاضرر و استصحاب (93-94) - جلسه 46
اخلاق
ویژگی های نبی مکرم در کلام امیر حکمت و بیان
بیان روایت سوم باب استصحاب