مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 57
خلاصه آن چه از بحث مشتق گذشت:
1. وضع مشتق برای خصوص متلبس به مبدأ است.
2. اثبات وضع لازم نیست مهم استعمالات شارع است که زمان شک نیز به کار آید.
3. به اختلاف مبادی و انقضا و تلبس در مشتق نیز باید توجه شود.
4. تقلیل اختلاف یا رفع آن از اصل!
الامور التی تصدی المحقق الخراسانی البحث عنها در ختم گفتگو از مشتق.
تفسیر قرآن کریم (1402-1403) - جلسه 7
تفسیر آیات در وصف متقین - ترتیب جالب آیات: اعتقاد - عمل در شکل رابطه انسان با خدا و انسان با انسان - وجه مما رزقنا به زمخشری - باور قدریه در این باره - باور اشاعره در این باره- تقسیم دارایی به رزق الله و لا رزق الله - نقد احمد بن منیر اسکندری بر کلام زمخشری - آیا اعتقاد به آخرت از اصول دین است - نقد شمارش فروع دین و اصول دین و اصول مذهب - متأثر شدن نا موجه مرحوم طبرسی از عبارت زمخشری.
مباحثی از فقه القضاء - دانشگاه رضوی (1402-1403) - جلسه 11
دانشگاه علوم اسلامی رضوی
مباحثی از فقه القضاء
ارائه کنفرانس
رابطه سببیت در قانون جمهوری اسلامی حقوق کیفری
تعارض بینه و سند رسمی
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 105
نسبت به فقره دوم چند تعلیقه هست(ضمن این که اکثر قریب به اتفاق مثل سیدین علمین مطلب سید را تماما پذیرفتهاند!)
1. و لایجوز الرجوع فی تعیین الاعلم الی من لا خبرة له بذلک
این تعلیقه، در واقع تعلیقه نیست توضیح واضح است!
2. یمکن ان یکون المرجع: العارف بالقواعد قریباً من الاجتهاد و ان لم تکن له ملکة الاستنباط - این تعلیقه وقتی تعلیقه است که «والاستنباط» عطف تفسیری «اهل الخبرة» باشد و الّا اگر عطف تفسیری نباشد.
توضیح است نه اشکال بر متن سید!
3. برخی گفتهاند «لاینحصر فی ذلک» لکن نهاد دیگری هم معرفی نکردهاند!
تحقیق نسبت به فقره اول:
1. مساله تعبدی نیست! نه در تعریف نه در تعیین نهاد در ابزار نهاد و نه در...
البته نمیگوییم: مفهوم الاعلم من الواضحات التی لا تحتاج الی تفسیر(آقا تقی قمی)
چون منظور تعریف لغوی اعلم نیست مسلّم چیزی فراتر از این، در این جا مطمح نظر است
2. تصویر اعلم را میتوان به تصویر اعلم در سایر صناعات تشبیه کرد پس این که گفته شده: لا یقاس بالصناعات (محمود شاهرودی) علی الاطلاق قابل قبول نیست!
3. واژه اعلم یک واژه تعلیمی است و در هیچ دلیل شرعی نیامده و اگر هم آمده باشد واژه موضوعیت ندارد؛ نتیجه این نگاه این است که بسیاری (اگر همه نباشد) از این تعاریف بازی با الفاظ است. مثلا اگر به جای اعلم اجود استنباطاً بود هیچ تغییری در مساله ایجاد نمیشد!