مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 55
حدود دلالت قاعده جبّ و قرائتی جدید از آن - قاعده تا حدی روشن است. قدر متیقن از شمول و قدر متیقنی از خروج دارد.
شعار بودن روایات قاعده جبّ به چه معنا است؟(عبارت خوانده شود)
دفاع از اتدیشه جبر(جبران) بر برخی مناهج در اجتهاد - کلام صاحب جواهر در حدود قاعده و نقد آن
تفسیر قرآن کریم(1402-1403) - جلسه 16
تفسیر آیات 24 و 25 از سوره بقره - اتحاد عامل و عمل و آثار آن - تجسم اعمال بنا بر اتحاد عامل و عمل - تفسیر این دو آیه مطابق با این دو اصل - نقل کلام طبرسی در ذیل ایه 24 و نقل کلام زمخشری در ذیل آیه 25 و نقد آن ها - تفسیر آیات با نگاه عمومی و عوام و تقدیر مضاف - دلالت ایه 24 بر این که در همین دنیا آتش وجود دارد لکن اثر نمیگذارد و اثر آن در آخرت است. ارتباط نوع عمل با تجسم آن مثال به ذواللسانین و آکل ربا.
تفسیر قرآن کریم (1402-1403) - جلسه 17
حل مساله مثوبت و عقوبت با اتحاد عمل و عامل با فرض وجود دو جنت و دو جحیم و فرض اتحاد نه وحدت.
روش میانه قرآن در بیان مطالب عوام بفهمند و خواص بپسندند - اتحاد عاقل و معقول و عقل - اتحاد عالم و معلوم و علم - اختلاف در این باره و ضرورت قول به اتحاد بر اساس داده های عقل و نصوص دینی - علم فعال - ایات 26 تا 29 از سوره مبارکه بقره: ان الله لایستحیی... و هو بکل شیء علیم.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 113
بیان محقق خویی در اثبات عدم جواز تقلید بر صاحب ملکه استنباط و لزوم اجتهاد برای خودش:
احکام واقعیه بر صاحب ملکه منجز است به علم اجمالی یا قیام امارات و او میتواند این طرق را پیدا کند از غیر راه تقلید و با تقلید جزم پیدا نمیکند و احتمال عدم حجیت فتوای غیر را در حق خود میدهد.ایمن از عقاب نیست در حالی که عقل حک به تحصیل مومّن میکند. با شک در حجیت قطع به عدم حجیت میآید.
ان قلت: پس بگویید: کسی که صاحب ملکه هم نیست برود تحصیل ملکه کند.
قلت: فرق در این است که این فرد الان متمکن از تحصیل علم تعبدی نیست و الان احتمال حرمت تقلید در حق او نمیرود؟
زیرا اجتهاد واجب کفایی است مطابق آیه نفر ولی صاحب ملکه احتمال وجوب اجتهاد-به وجوب تعیینی- در حقش هست. حرمت تقلید هم هست و احتمال انصراف ادله جواز تقلید هم در حق او هست.
و فاسئلوا اهل الذکر اختصاص به کسی دارد که اهل الذکر نیست و لو بالقوه. سیره در رجوع جاهل به عالم در جاهلی که متمکن از تحصیل هم است نیست.
ان قلت: صاحب ملکه بالاخره الان عالم نیست.
قلت: این حرف قابل تفوه نیست... .