فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 72
محقق سبزواری: وجوب تقلید از اعلم: 1. بر فرض اختلاف در مسائل مبتلا به 2. و عدم موافقت فتوای غیر اعلم با احتیاط
البته اگر در همین فرض اختلاف از غیر اعلم تقلید کرد، کفایت میکند. پس در واقع اعلمیت شرط صحت تقلید نیست بلکه در فرض اختلاف و عدم موافقت رأی غیر اعلم با احتیاط اخذ به قول اعلم یک واجب خواهد بود.
نقول: موافقت کامل با کلام محقق سبزواری میسّر نیست.
ادله آراء:ادله قول به وجوب تقلید از اعلم یا احتیاط واجب:
1. اجماع 2. عدم شمول ادله حجیت تقلید للمتعارضین پس قول غیر اعلم را نمیگیرد فیتعین الاعلم 3. روایات از قبیل:مقبوله عمر بن حنظله و عهدنامه اما علیه السلام به مالک اشتر و روایت امام جواد علیه السلام و روایت نبی مکرم صلی الله علیه و آله 4. فتوای فقیه طریقیت دارد و فتوای اعلم اقرب است. 5. بنای عقلا 6....
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 81
اگر اختلاف اتجاهات نسبت به تقلید در لزوم یا عدم لزوم تقلید از اعلم اثر گذار نباشد لکن در تفسیر اعلم اثر گذار است.اگر تقلید موضوعیت داشته باشد،لزوم تقلید از اعلم- حتی در فرض عدم اختلاف اعلم با غیر اعلم- قابل توجیه است.
اگر تقلید طریقیت داشته باشد در فرض وفاق اعلم و غیر اعلم، لزوم تقلید از اعلم چه معنایی دارد؟!
ان قلت: مراد این است که اگر مقلّد بنابر تقلید دارد باید از اعلم تقلید کند!
قلت: این بنا چه اثری دارد؟! بله این که باید بنای کلی مقلّد بر تقلید از اعلم باشد حرفی است لکن این بنا غیر از لزوم تقلید از اعلم بر تکتک موارد است!
پیشنهاد: لیس تقلید الاعلم واجباً در مسائل اتفاقی - بله بنای کلی او باید بر تقلید از اعلم باشد در ابتلائات مجتهد وی اعلم باشد.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 105
نسبت به فقره دوم چند تعلیقه هست(ضمن این که اکثر قریب به اتفاق مثل سیدین علمین مطلب سید را تماما پذیرفتهاند!)
1. و لایجوز الرجوع فی تعیین الاعلم الی من لا خبرة له بذلک
این تعلیقه، در واقع تعلیقه نیست توضیح واضح است!
2. یمکن ان یکون المرجع: العارف بالقواعد قریباً من الاجتهاد و ان لم تکن له ملکة الاستنباط - این تعلیقه وقتی تعلیقه است که «والاستنباط» عطف تفسیری «اهل الخبرة» باشد و الّا اگر عطف تفسیری نباشد.
توضیح است نه اشکال بر متن سید!
3. برخی گفتهاند «لاینحصر فی ذلک» لکن نهاد دیگری هم معرفی نکردهاند!
تحقیق نسبت به فقره اول:
1. مساله تعبدی نیست! نه در تعریف نه در تعیین نهاد در ابزار نهاد و نه در...
البته نمیگوییم: مفهوم الاعلم من الواضحات التی لا تحتاج الی تفسیر(آقا تقی قمی)
چون منظور تعریف لغوی اعلم نیست مسلّم چیزی فراتر از این، در این جا مطمح نظر است
2. تصویر اعلم را میتوان به تصویر اعلم در سایر صناعات تشبیه کرد پس این که گفته شده: لا یقاس بالصناعات (محمود شاهرودی) علی الاطلاق قابل قبول نیست!
3. واژه اعلم یک واژه تعلیمی است و در هیچ دلیل شرعی نیامده و اگر هم آمده باشد واژه موضوعیت ندارد؛ نتیجه این نگاه این است که بسیاری (اگر همه نباشد) از این تعاریف بازی با الفاظ است. مثلا اگر به جای اعلم اجود استنباطاً بود هیچ تغییری در مساله ایجاد نمیشد!
فقه جزا - فارابی [دو واحد - مقطع ارشد] (1402-1403) - جلسه 8
کاربست دوم
ادامه گفتگو از ضمان یا عدم ضمان جانی نسبت به هزینه های درمان و مازاد بر دیه و از کار افتادگی
ادله عدم ضمان
اصل عدم
دو اطلاق مقامی ادله مبین دیات
کارکرد گرایی و اسم گرایی و هویت گرایی
ضابطه این موارد
سقوط حله، شتر و درهم از انواع دیه
ماهیت دیه
سند در فقه نه ملاکات و مناطات
عوض شدن هویت حله
عوض شدن کارکرد شتر