header

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

جلسه 57
  • در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۴۰۳
چکیده نکات

از غرائب نظر محقق خراسانی رأی به اجزاء در اصول عملیه و عدم آن در امارات است. تفاوت مزبور خلاف ادراک عقل نیست لکن عقلایی نیست!
محقق نایینی به حق بر محقق خراسانی خرده گرفت. کلام محقق بروجردی در ذهاب الی الاجزاء مطلقا در اصول عملیه و امارات با بیان توسعه دائره مأموربه به آن چه مفاد اصل و اماره است - ادعای دلالت ادله نیز بر این توسعه و بر اجزاء.
صرف عذر نیست بلکه اتیان مأموربه است و لو اصل و اماره بر خلاف باشند.
هل یلتزم احد بکونه تارکاً للصلاة مدة عمره؟!
توسعه مأموربه نسبت به شاک - تسالم فقها بر اجزاء تا زمان شیخ - استلزام فساد اکثر اعمال مکلفین
قناعت شارع در مقام امتثال به...
اقول: هیچ برهانی در کلام محقق بروجردی نیست چز استبعاداتی برای عدم اجزاء ولی بر ردّ محقق خراسانی نسبت به تفریق بین امارات و اصول موفق است.
ولی التزام به عدم اجزاء نیز التزام آسانی نیست!


بسم الله الرحمن الرحیم

برای دانلود متن درس کلیک کنید

مستحضرید گفتگوی ما راجع به اجزا بود؛ یعنی کسی اتیان امر ظاهری را بکند و بعد ثابت شود اشتباه بوده آیا  عمل به امر ظاهری کفایت می کند یا نه؟
در این بحث، هر چقدر وقت بگذارید ارزش دارد چون در زندگی ما این بحث بسیار مبتلا به است. ما فراوان به اصول عملیه و امارات اعتماد می کنیم و بعد کشف خلاف می شود. در احکام قضایی فراوان کشف خلاف و تبدیل حجت اتفاق می افتد. متاسفانه قرار بزرگان ما هم در این مباحث، قرار واحدی نیست. طبق گزارشی که  مرحوم بروجردی ارائه می فرمایند: تا زمان شیخ انصاری بزرگان در اصول عملیه و امارات قائل به اجزا بودند؛ مردم قبل از شیخ انصاری چقدر راحت بودند اصلاً دغدغه کشف خلاف نداشتند. اما بعد از شیخ انصاری ورق برگشت و قول به عدم اجزا تقویت شد. مستحضرید مرحوم آخوند هم در اصول عملیه قائل به اجزا هستند اما در امارات اجزا را نمی پذیرند؛ اگر کسی  اصالة الطهارت جاری کند و  نماز بخواند و کشف خلاف شود نمازش درست است اما اگر عادل(اماره) شهادت دهد بعد کشف خلاف شود نمازش باطل است. البته مع قطع النظر از قاعده لا تعاد می فرمایند. 
ما در جلسه قبل، عرض کردیم امارات را بعداً مطرح می کنیم اما در اصول عملیه قول به عدم اجزا قوی به نظر می رسد؛ عرض شد در محیط عقلا گرچه اصول عملیه وجود دارد و  عقلا استصحاب دارند برائت دارند و... عقلا اصول عملیه را برای رفع تحیر می دانند و صرفا این ها را عذر می دانند مادامی که کشف خلاف نشده است ولی به محض کشف خلاف، اصول عملیه در نزدشان هیچ ارزشی ندارد. ما گفتیم اجزا نیازمند بیان زائد است اما عدم اجزا مطابق قاعده است.
اگر یادتان باشد مرحوم آخوند می فرمود: ما در اصول عملیه قائل به اجزا می شویم اصل عملیه می‌گوید طهارتی که در نماز لازم است اعم از واقعی و ظاهری است لذا بعد از کشف خلاف هم نماز واجد شرط است. اما امارات اینگونه نیست امارات حکومت بر ادله اجزا و شرایط ندارد و لذا در امارات ما قائل به عدم اجزا می شویم. 
ما در دور اول گفتیم این اشکال(الان می خواهیم مطرح کنیم) برهان نیست ولی کمتر از برهان  نیست؛ آیا می شود اصول عملیه ای که هیچ واقع نمایی ندارد و صرفاً برای رفع تحیر است واقع را عوض کند شرط نماز بشود اعم از طهارت واقعی و  طهارت ظاهری و... اما اماراتی که قدرت بیشتری از اصول عملیه دارد واقع را عوض نکند؟! اگر با استصحاب طهارت عبا نماز خواندیم بعد کشف خلاف شد بگوییم اجزا اما اگر دو بینه آمدند و گفتند این لباس پاک است بعد کشف خلاف شد بگوییم عدم اجزا؛ آیا وجدان و فطرت این را می پذیرد؟ به نظر ما نمی پذیرد. یادتان باشد محقق نائینی نیز اشکال چهارمش به مرحوم آخوند همین اشکال ما بود؛ ایشان می فرمود شما در اصول عملیه قائل به اجزا می شوید با اینکه اصول عملیه فقط صرف عذر است اما در امارات که قدرت بیشتری دارد نمی پذیرید! 
مرحوم خویی به آقای نائینی اشکال گرفتند و فرمودند: آقای نائینی، اصول عملیه ادعای کشف واقع ندارد اما امارات ادعای کشف واقع دارند. آقای خویی بزرگوار به نظر شما آقای نائینی این ها را بلد نیست
؟! 
به نظر ما این اشکال، اشکال سستی نیست گرچه برهان نیست اما کمتر از برهان نیست.
شما یا باید بگویید اجزا مانند علمای قبل از شیخ انصاری یا بگویید عدم اجزا مانند برخی علمای بعد شیخ انصاری  اما اینکه بگویید در اصول عملیه اجزا و در امارات عدم اجزا صحیح به نظر نمی رسد. 
به نظر ما هم تا به اینجا عدم اجزا در امارات و اصول عملیه قوی به نظر می رسد. البته نگران نباشد ما قواعدی مثل لا تعاد و... داریم که کار را آسان می کند. 
استاد: من هم دور قبل 25 یا 26 سال پیش و هم در این دور بین مقتضای وجدان و صناعت گیر کرده ام. 
ما قصد داشتیم بحث را تمام کنیم اما امروز می خواهیم موج جدیدی ایجاد کنیم. درست است قاعده می گوید عدم اجزا اما وقتی انسان رویه شارع را دقت می کند(شریعت سهله سمحه) نمی تواند بپذیرد که شارع بگوید اصول عملیه را جاری کن و بعد کشف خلاف نمازت را قضا کن؛ فرض کنید مکلف شک در طهارات لباس دارد شارع می گوید اصالة الطهارة جاری کن یا استصحاب کن و بعد  که کشف خلاف شد بگوید من قبول ندارم. ما به شارع عرض می کنیم خود شما فرمودید بخوانم خود شما دستور به استصحاب دادید و... اگر از من بپرسید این برهان است من می گویم برهان است می گویم نه ولی کمتر از برهان نیست. علمای ما  قدمای ما به نظر شما چرا قائل به اجزا بودند؟ اصلاً به ذهنشان هم نمی رسد شخصی مثل شیخ انصاری پیدا شود و مناقشه در اجزا بکند. در امارات کسی به حکم شارع 20 سال به حکم مرجع تقلید متعبد می شود و تقلیدش هم کاملا درست است بعد مرجع می میرد و به سراغ مرجع جدید می رود و مرجع جدید می گوید تمام اعمال گذشته است اشتباه است و... آیا می شود عدم اجزا را به راحتی پذیرفت؟! 
نکته: ما هرچه به قبل شیخ انصاری می رویم فقه را راحتر می بینیم فقه شیخ مفید و شیخ طوسی برای ما آرزو شده است. البته انضباط فقهی خط قرمز ماست و معتقدیم قدماء هم روی انضباط فقهی مطالب را بیان می فرمودند.
به نظر ما اینکه گفتیم متعین عدم اجزا است طبق قاعده اصولی درست است اما وقتی رفتار شارع را نگاه می کنیم اجزا قابل دفاع است. در بین اشخاص بعد از شیخ انصاری می توانیم به کلام آقای بروجردی برای اجزا استناد کنیم. و بعد از ایشان شاگردان ایشان قائل به اجزا شده اند. جالب است کلام ایشان نیز برهان نیست. خلاصه کلام ایشان این است کسی که نماز می خواند و بعد کشف خلاف می شود واقعاً نماز خوانده است نه اینکه یک صورتی از نماز را به جا آورده باشد. 
می گویند یکی از مراجع که در قم سال ها بوده وشاگرد آقای بروجردی نیز بوده به نجف می رود و در درس آقای خویی حاضر می شود (از فقه تجمیع ظنونی به درس فقه مدرسه ای می رود) بعد که درس آقای خویی را می بیند نفسی می کشد و می گوید این درس خوبه. 
الحمد لله رب العالمین 

۸۳ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

از غرائب نظر محقق خراسانی رأی به اجزاء در اصول عملیه و عدم آن در امارات است. تفاوت مزبور خلاف ادراک عقل نیست لکن عقلایی نیست!
محقق نایینی به حق بر محقق خراسانی خرده گرفت. کلام محقق بروجردی در ذهاب الی الاجزاء مطلقا در اصول عملیه و امارات با بیان توسعه دائره مأموربه به آن چه مفاد اصل و اماره است - ادعای دلالت ادله نیز بر این توسعه و بر اجزاء.
صرف عذر نیست بلکه اتیان مأموربه است و لو اصل و اماره بر خلاف باشند.
هل یلتزم احد بکونه تارکاً للصلاة مدة عمره؟!
توسعه مأموربه نسبت به شاک - تسالم فقها بر اجزاء تا زمان شیخ - استلزام فساد اکثر اعمال مکلفین
قناعت شارع در مقام امتثال به...
اقول: هیچ برهانی در کلام محقق بروجردی نیست چز استبعاداتی برای عدم اجزاء ولی بر ردّ محقق خراسانی نسبت به تفریق بین امارات و اصول موفق است.
ولی التزام به عدم اجزاء نیز التزام آسانی نیست!