header

خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401) - جلسه 40

خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401)

خطبه حضرت زهرا سلام اله علیها: و طاعتنا نظاما للملّة و امامتنا لمّاً للفرقة - توضیح خطبه و کتاب دانشنامه فاطمی شش جلدی
توضیحاتی پیرامون خطبه فدکیه - لزوم برنامه داشتن سند چشم انداز و برنامه راه - بیان رای مختار در تقسیم حکم به تکلیفی و وضعی
1. ثمره نزاع شکلی و محتوایی -جریان برائت و استصحاب بنابر مجعول بودن حکم وضعی و عدم آن بنابر عدم.
ماهیت ملک و حق - ملک عین و منفعت و انتفاع

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 39

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

توضیح مفهوم اجزاء - همان معنای لغوی آن است یعنی کفایت و سقوط ادا و قضا (کلام محقق خراسانی)
مبنای بحث: تحلیل ماهیت و چیستی احکام اضطراری ثانوی و ظاهری.
شروع بحث از کلام محقق خراسانی: اگر اطلاقی هست در اضطراری نأخذ به و الّا اصل برائت از اعاده و قضا جاری است چون شک در اصل تکلیف است.
کلام محقق بروجردی: اشکال بر ادبیات به کار رفته توسط مرحوم آخوند راجع به احکام اضطراری
دو امر نداریم واقعی اولی و اضطراری ثانوی قهراً نزاع در اجزاء معنا ندارد چون هیچ امری مجزی از امر دیگر نیست.
امری واحد به طبیعی واحد برای مکلف در حالت مختلف تعلق گرفته است. هر کس به وظیفه‌اش عمل کند اجزای قهری هست.
مستفاد از آیات قرآن همین است. بدلیت نداریم. بله گاه وظیفه اضطراری نیست که ربطی به عدم اجزاء ندارد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 39

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

راجع به استصحاب وجوب که مرحوم آخوند فرمود: چرا استصحاب موضوع(عالمیت) نشود؟ راجع به برائت چرا احتیاط نشود؟
نسبت به استصحاب موضوع: 1. قدیقال لایجری چون استصحاب در شبهات مفهومیه جاری نیست.
2. ردّ این قول: آقای آخوند قائل به جریان مطلق استصحاب است اگر ارکان آن مجتمع باشد و در این جا مجتمع است.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 39

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

قول به عام بودن وضع، موضوع له و مستعمل فیه در حروف مستلزم نظر محقق خراسانی در حروف نیست.
جریان نزاع در حروفی که فاقد معنا است بلکه علامت است با بیانی مناسب آن مقام.
تقسین ثنایی صحیح است و اگر توجه می‌شد که معنا وجود خارجی نیست تقسیم ثلاثی و رباعی نداشتیم.
آن چه گفتیم با وضع تعیینی مناسب بود. در وضع تعیّنی مطلب را باید با ادبیات مناسب با وضع تعیّنی ادا کرد.
وضع تعیّنی بعد از استقرار،حالت وضع تعیینی پیدا می‌کند.
در آن چه گفتیم فرقی بین این که حرفی دارای معنایی واحد یا متعدد باشد، نیست. چنان که فرقی بین معانی حروف و معانی حرفیه مثل معانی هیئت نیست.
تلخیص از کل آن چه گذشت در هفت شماره.