header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 45

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

تضییق بر رای مشهور: 1. وقتی استعمال صورت گیرد و مقترن به قرینه نباشد و احتمال قرینه معتد به هم نباشد مانع جریان اصل عدم قرینه و نشان بودن استعمال برای حقیقت چیست؟! با این که اصول عقلایی با احتمال ضعیف بر خلاف هم جاری است.
2. فرقی نیست در جریان اصل حقیقت و اصل عدم قرینه بین علم به معنای مراد و شک در معنای لفظ با شک در معنای مراد با علم به معنای لفظ که در دوم اصل جاری است و در اول نیست با این که علم سامع چه دخلی دارد؟
ان قلت: اصول عقلایی تعبدی تعبد محض است. قلت: بحث در اصل گستره اصول عقلایی مثل اصل عدم قرینه در اینجا است.
تضییق بر رای سید مرتضی: صرف نیافتن قرینه با احتمال معتد به آن کافی برای نشان بودن صرف استعمال برای حقیقت نیست.
کلام خراسانی در امر هشتم فی الجمله تمام است لکن تمام کلام در تطبیقات است.

خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401) - جلسه 45

خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401)

عناوین ثانوی در کلام علماء محدود و مضبوط نیست و بیشتر به ذکر مثال اکتفا شده است.
ضرر،حرج،عسر،اضطرار،اکراه،تقیه،نذر و... از جمله مثال ها است.
هر حکم معارض بر طبیعت نه از جهت عنوان طبیعی و همیشگی آن حکم ثانوی است.
در تزاحم و... هم حکم ثانوی می‌آید. تزاحم دو مصلحت یا دو مفسده یا مصلحت و مفسده حکم ناشی از استصلاح می‌تواند اولی با ثانوی باشد.

مقصد اول اصول فقه (1404-1405) - جلسه 44

مقصد اول اصول فقه (1404-1405)

مسلک تلازم و استلزام - بیان مسلک تلازم
1. کل ضد(ازاله) متلازم مع عدم ضده(ترک صلاة)
2. امر به شیء(ترک نماز) مقتضی نهی از ضد عام(نماز) است.
بیان مسلک استلزام:
1. اتیان ضد واجب(اتیان صلاة) مستلزم ترک واجب(ترک ازاله) است.
2. ترک ماموربه حرام است.( به حکم اقتضاء امر به شیء ...)
3. ما تستلزم منه الحرمة حرام
تفاوت این دو مسلک و وجه تسمیه اول به تلازم و دوم به استلزام.
1. ترکیز در اول بر نفس عنوان واجب است و در دوم بر ضد واجب
2. در اول نفس دو عنوان (ازاله و ترک صلاة) تلازم دارد و در دوم بر اتیان ضد واجب و ترک واجب است که بینهما استلزام.

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 44

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

اطلاق دلیل بدل یا دلیل مبدل؟
1. اطلاق دلیل بدل مطابق بیان محقق خراسانی
2. اطلاق دلیل مبدل... یقتضی تعیّنه فی جمیع الاحوال - لزوم حفظ قدرت و عدم وفای بدل به مصلحت مبدل
3. رابطه بین دو دلیل رابط حاکم و محکوم است
4. اقتضای جمع عرفی این است که بدل قدر مقدور از مبدل است نه جای او - مخصوصا اگر به صیغه‌ی امر باشد که هیچ دلالتی بر اجزا و اطلاق ندارد. مگر این که در مقام بیان تمام مراد باشد.
گاه گفته می‌شود: لازم کلام محقق خراسانی جواز بدار است با این که چنین اطلاقی وجود ندارد.
بیان از محقق خویی که نوعی مصادره در آن هست.
ملاحظه برخی روایات. صحیحه زراره - کلام محقق عراقی