header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 32

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

تفریق بین وصف محمول بر مباشر و محمول بر سببیت با عدم تلبس به مبدأ در سبب - بیان محقق اصفهانی: قیام دو گونه است: قیام عرض به معروض و قیام معلول به علت.
نقد بیان اصفهانی: لازم می‌آید بر صاحب غنم اطلاق آکل العلف شود؟! یا بر ولی طفل صدق آکل النجس شود!
ان قلت بر نقد و دفاع از نقد.
ان قلت: قطعاً در سبب، فعل سبب حرام است پس صدق عنوان بر سبب کافی است؟!
قلت: حرمت فعل سبب دلیل خودش را دارد و ربطی به صدق عنوان خاص ندارد؛ و آن تفویت غرض شارع است.لزوم تفکیک بین موارد.

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 45

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

رجوع دوباره به ادله مثبتین و موافقان بقاء تقلید بر میت یا شروع تقلید از او
1. قیل: عمل عقلا مطابق رأی کارشناس اماریت و طریقیت آن است و مناط تقلید نیز همین است و اماریت با اخبار جازم می‌آید و با مرگ کارشناس طریقیت نمی‌رود مگر رأی ش عوض شود و با شک ارکان استصحاب جمع است.
2. تصویرات استصحاب:الف. استصحاب وجوب تطبیق عمل برأی مجتهد. ب. استصحاب بقای احکام ناشی از رأی او نقض به جنون و فسق نشود که اقتضای بقا ندارد. ج. استصحاب حجیت رأی صحیح نیست هدم بقاء الموضوع

فقه جزا - فارابی [دو واحد - مقطع ارشد] (1402-1403) - جلسه 10

ادله ضمان جانی نسبت به خسارات درمان مازاد بر دیه
1. بنای عقلا
این بنا توسط شارع درمورد، رد نشده است
سکوت شارع نسبت به مخارج درمان، بدین جهت است که در گذشته مخارج درمان از دیه تجاوز نمیکرده است
اصل این بنا مورد امضای شارع نیز است
درمقاله ای ما به بیان راه های تصحیح فقهی بنا های جدید عقلا پرداخته ایم
2. دلیل دوم برای ضمان جانی دلیل لاضرر است
لاضرر علاوه بر دلالت بر حرمت اضرار به غیر دلالت بر ضمان نیز میکند
این برداشت مورد اختلاف است
3. ...

تفسیر قرآن کریم(1402-1403) - جلسه 22

تفسیر قرآن کریم(1402-1403)

از برخی روایات استفاده می‌شود که جعل خلیفه، خلیفه برای خداوند است(خلیفة الله) و جعل حجج الاهی بر خلق - مراد از اسماء اسامی اشیاء و پدیدها است که جناب آدم در مفاهمه به آن نیاز داشت -(تفسیر کنزالدقائق343و344 ج1)مراد از «هم» مطابق برخی روایات ارواح حجج الاهی است(همان،ص344) و شاید مراد از «اسمائهم» صرف نام ونام خانوادگی حجج نباشد بلکه آن چه این حجج را معرفی می‌کند و می‌شناساند.
در واقع آیات مورد نظر ظاهری دارد و اشارتی که قرائنی بر آن اشاره در ظاهر دلالت می‌کند.
با این نگاه عدم تلاؤم متوهم در آیه روشن می‌شود. تعلیم اسامی اشیاء در ادامه آیات مورد عنایت قرار نمی‌گیرد.بلکه «هم» و «اسماء هولاء» بیشتر مظرح می‌شود. ضمناً ضمیر «عرضهم» مرجعش حکمی است نه معنوی یا لفظی.