header

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه

نزاع در وضع و استعمال یا در صحت اطلاق و عدم با فرض تسالم بر وضع و مفهوم و استعمال است؟
اصفهانی: ظاهرا به شکل اول است ولی صریح برخی شکل دوم است. با این توضیح:
در معنا و مفهوم مشتق که بحث نیست بلکه در حمل اختلاف است.
قائل به عدم صحت اطلاق (اخصی) مشتقات را مثل جوامد می‌بیند - دنبال منشأ حمل و انتزاع است که منقضی شده است ولی قائل به صحت (اعمی) می‌گوید: این دو نوع حمل فرق می‌کند زیرا در جوامد حمل هو هو است ولی در مشتقات ذی هو و حمل نسبت است که مجرد خروج از کَتم عدم (آناً ما) کفایت می‌کند.
اقول: مناقشاتی بر شیخ هادی طهرانی وارد شده است.
باید وجه قول او را دید و آن این است که وی بر قول اعمی اشکال می‌دیده لذا به فکر توجیه افتاده است و نکته را اختلاف در حمل دیده است و به این مسیر رفته است.
لکن تلاش ایشان عقیم است؛ زیرا بالاخره صحت حمل و عدم صحت حمل به وضع بر می‌گردد. و با وضوح مفهوم مشتق وضعیت حمل هم معلوم می‌شود. و...

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

تحقیق در مساله و نقد آن چه گذشت:
1. حل مساله به نحو عقلایی و مشابه تکوین مقدم است بر حل تعبدی و انتزاعی
2. لزوم ملاحظه لسان ادله باب مثل روایات قنوت و نماز جماعت
3. نقل چند روایت
4. در روایات قنوت تعبیر«فی» آمده که؛ ظرفیت سازگار است البته تعیّن برای ظرفیت نیز ندارد ولی در روایات جماعت تعبیر ظرفیت نیست بلکه ضد آن هست.
شاید بتوان تفصیل داد بین مثل قنوت و جماعت.
5. رأی استحباب در تطبیق (رأی مردم) از آرای ضعیف است و مدعی نتوانسته آن را ثابت کند، چنان که رأی سوم هم ثابت نشد! جالب این که گفته شده مستحب یا کالمستحب!
6. معتبر گاه برای طبیعت مرتبه کمال را در نظر می‌گیرد و برای مرتبه کمال شرط یا جزء اضافه می‌کند.
7. از جهت آثار شرعی و فقهی جداگانه باید بحث کرد.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

توضیح عویصه شرط و جزء مستحب.
آرای اصولی در حل عویصه: 1. انکار جزء و شرط مستحب و ارجاع آن به ظرف و مظروف و مطلوب نفسی.
2. مستحب و اولویت در تطبیق واجب بر فرد واجد است و الّا فرد واجد و فاقد موجب مزیت در طبیعت نیست. لذا روایت می‌فرماید:ان الصلاة فریضة و الجماعة مستحبة.
و این به معنای این نیست که جماعت از افراد واجب نیست بلکه به این معنا است که صلاة جماعةً - چون واجد این خصوصیت است- قهراً تطبیق نماز بر آن مستحب است.
3. التزام به جزء و شرط مستحب - بدون توجیه و تاویل - و بدون التزام به عویصه‌ی مورد اشاره! با این بیان: هناک امران: امر وجوبی به ذات طبیعت و امر استحبابی به طبیعت با خصوصیت. این دو امر تداخل می‌کند و ینقدح عنهما امر وجوبی مؤکد این اندیشه مقدم بر اندیشه تطبیق است و سازگارتر با نصوص.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه

در بحث سابق مجال گفتگو و قیل و قال باز است.
اقسام دخل شیء فی المامور به - عویصه جزء و شرط مستحب و حل آن.
کلام محقق خراسانی در این ارتباط به دلیل اقتضای تناسب مطرح شده است. توضیح ارتباط و تناسب:
1. دخالت به نحو جزئیت - توضیح
2. دخالت به نحو شرطیت - خارج از قوام مامور به
3. تشخص مامور به به آن است، بر آن عنوان مامور به صادق است لکن موجب مزیت یا نقص می‌شود.
4. فقط در ظرف انجام مامور به انجام می‌شود. ولی مطلوب نفسی واجب یا مستحب است ولی در ماهیت و تشخص دخالت ندارد.