فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404)
جلسه 16- در تاریخ ۲۲ مهر ۱۴۰۳
چکیده نکات
نقد تمسک به مذاق تا حدّ تخصیص اطلاقات و عمومات و ردع سیره
تحلیل کلام محقق خویی: 1. وظیفه تستر است 2. مرجعیت منافات دارد.
نقد اول: مذاق لبی است و باید به قدر متیقن از آن را گرفت. مثلا گفت: مرجعیت زن اگر مستلزم اختلاط و منافات با امور بیتیه باشد اشکال دارد یا گفت: برای مردان اعتبار نداشته باشد و برای زنان اعتبار داشته باشد.
یا گفت: امروزه کارها در خانه پشت میز انجام میشود و امور خانه نیز حفظ میشود.
نقد دوم: وظیفه مرغوبه که محقق خویی میفرماید یعنی چه؟!
نقد سوم: آیا هر نوع مرجعیتی «رئاسة للمسلمین» است؟ آیا این را ایشان در مورد مردانی که مرجعیت دارند و صلاحیت ریاست مسلمین را ندارند، میفرماید؟
نقد چهارم: نسبت به امام جماعت نشدن را بعداً میگوییم. آن را دلیل مستقلی قرار دهید اگر به آن معتقد هستید و اگر نیستید آن را اصلا نیاورید! فقه شما هم که فقه ریاضی است نه تجمیع ظنونی!
نقد پنجم: با چه نگاه به زن این مطالب را به شارع نسبت میدهید آیا رفتار شارع در طول تاریخ این گونه بوده است؟
- فقه العروة الوثقی
- اجتهاد و تقلید و مرجعیت و زعامت
- فقه العروة
- فقه اجتهاد و تقلید
- شرائط مرجع تقلید
- فقه الاجتهاد و التقلید
- فقه الزعامة
- مساله 22 از اجتهاد و تقلید عروه
- شرائط مرجعیت تقلید
- جنسیت خاص در مرجع
- زن و امور بیتیّه
- جنسیت خاص و مرجع تقلید
- مرجع تقلید و مرد بودن
- تمسک به مذاق و ارتکاز برای اعتبار مرد بودن مرجع
- کارکرد مذاق و ارتکاز
- تخصیص اطلاقات و عمومات مساله تقلید با مذاق و ارتکاز
- تمسک به مذاق برای اثبات مرد بودن مرجع تقلید
- وظیفه مرغوب از زن و نظر شریعت
- نقد کلام محقق خویی و تمسک به مذاق و جنسیت مرجع تقلید
برچسب ها:
چکیده نکات
نقد تمسک به مذاق تا حدّ تخصیص اطلاقات و عمومات و ردع سیره
تحلیل کلام محقق خویی: 1. وظیفه تستر است 2. مرجعیت منافات دارد.
نقد اول: مذاق لبی است و باید به قدر متیقن از آن را گرفت. مثلا گفت: مرجعیت زن اگر مستلزم اختلاط و منافات با امور بیتیه باشد اشکال دارد یا گفت: برای مردان اعتبار نداشته باشد و برای زنان اعتبار داشته باشد.
یا گفت: امروزه کارها در خانه پشت میز انجام میشود و امور خانه نیز حفظ میشود.
نقد دوم: وظیفه مرغوبه که محقق خویی میفرماید یعنی چه؟!
نقد سوم: آیا هر نوع مرجعیتی «رئاسة للمسلمین» است؟ آیا این را ایشان در مورد مردانی که مرجعیت دارند و صلاحیت ریاست مسلمین را ندارند، میفرماید؟
نقد چهارم: نسبت به امام جماعت نشدن را بعداً میگوییم. آن را دلیل مستقلی قرار دهید اگر به آن معتقد هستید و اگر نیستید آن را اصلا نیاورید! فقه شما هم که فقه ریاضی است نه تجمیع ظنونی!
نقد پنجم: با چه نگاه به زن این مطالب را به شارع نسبت میدهید آیا رفتار شارع در طول تاریخ این گونه بوده است؟
نظر شما