header

مقدمه اصول فقه (1400-1401) - جلسه 83

مقدمه اصول فقه (1400-1401)

درس اخلاق: امام صادق علیه السلام : من اراد ان یعلم ما له عند الله فلینظر ما لله عنده.
در این حدیث شریف امر نامحسوس و کیفی و غیر وجدانی به محسوس، کمّی و وجدانی تنزیل شده است.
من کان لله کان الله له.
ما لله عنده مصادیقی دارد: خود خداوند متعال - اولیای خداوند - دین خداوند - قرآن شریف - خلق خداوند
باید دید در وقت غضب و ناراحتی و پست و مقام چقدر از خداوند نزد او است.
ادامه درس اصول: آیا تکلیف نسبت به قضایای ضروری نزد عقل مشروط به بلوغ است؟ لا یبعد ذلک با توجه به نبود مانع و امکان التزام به تخصیص.
البته اعمال تعبد در این موارد هست و این جا مثل وجوب تعلّم نیست که قابل تخصیص و تقیید نیست.

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 82

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

کلام شیخ انصاری در تعریف واجب مطلق و مشروط و احساس تهافت صدر آن با ذیلش! احساس این اشکال در کلام محقق خراسانی نیز از جهت قبول یا ردّ تمسک به اطلاق در معانی حرفیه و هیأت
ثمره‌ای که گاه بین رجوع قید به هیأت و ماده گفته شده: لزوم تحصیل مقدمات قبل از وقت انجام عمل بنا بر رجوع قید به ماده است و عدم لزوم تحصیل مقدمات بنا بر رجوع به هیأت است.
لکن این ثمره مخدوش است و بنا بر رجوع قید به ماده نیز می توان عدم لزوم تحصیل را تصور کرد.
این بحث در آینده می آید.
یک تذکر: شرط غیر واجب التحصیل داخل در محل نزاع نیست.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 82

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

آن چه برای فهمنده نص مهم است استعمالات شارع و مبینان شریعت است.
کلام محقق بروجردی در مساله: تقسیم صیغ در روایات به حکم حکمومی و بیان احکام الاهی: قسم اول ظهور در وجوب دارد لکن نادر است.قسم دوم ارشاد به حکم الاهی است و تابع مرشد الیه است قهراً نمی‌توان از آن ها استنتاج وجوب کرد.
نقد کلام محقق بروجردی: 1. آیا خود شما ملتزم هستید؟ خیر
2. حجت معصوم علیه السلام وقتی به عنوان مبیّن شریعت بیان دارد لسان الله حساب می‌شود و حکم بیان الاهی را دارد. پس حمل بر وجوب مانعی ندارد.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 82

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

ادعای محقق خراسانی: اگر موضوع برای مسبب باشد نزاع جریان ندارد و تمسک به اطلاقات برای رفع شک صحیح نیست.
انّ ما علیه الخراسانی متوقف علی تمامیة ثلاثة امور:
1. ارتباط عقد و نتیجه آن ارتباط سبب و مسبب است.
2. مطلقات وارد در کتاب و سنت امضای مسببات است نه اسباب.
3. امضای مسبب ربطی به امضای سبب ندارد و لایرفع الشک در سبب با تمسک به اطلاق در مسبب.
نقد هر سه مقدمه:
1. قیل: نسبت صیغ و نتیجه نسبت آلت و ذوالآلة هست نه سبب و مسبب و لذا دو موجود نیست تا امضای یکی امضای دیگری نباشد.
2. لاتقابل بین المعاملة بمعنی السبب و المعاملة بمعنی المسبب پس نزاع قابل جریان است.
3. امضای مسبب مستلزم امضای سبب هست و الّا لغویت پیش می‌آید.