مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 51
امتداد النقد علی ثالث الاسناد للرأی بالاعم
نقد محقق نائینی: قضیه لاینال قضیه حقیقیه است(فعلیت حکم در آن به فعلیت موضوع آن است)
و هر کس آنامّا متلبس به ظلم شود الی الابد صلاحیت ندارد.
و استدلال امام علیه السلام مبتنی بر این حقیقت است نه بر وضع مشتق للاعم.
نقد سید بادکوبهای: بیان تقسیم حاصِر در آیه
اقول: استدلال مرحوم بادکوبهای برهان عقلی فرمایش امام علیه السلام است.
نقد نقد: دو اشکال بر محقق نائینی وارد است؛ 1. قضایای شرعیه و لاینال خارجیه است نه حقیقیه
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 51
اشکال سوم شیخ انصاری بر این که اگر جامع مثل «المطلوب» باشد این است که پس در وقت شک در اجزا و شرائط عبادات نباید برائت جاری کرد. لعدم الاجمال فی المأمور به و انما الاجمال فی ما یتحقق به.
و در این چنین مواردی باید احتیاط کرد با این که مشهور در شک در اجزا و شرائط برائت جاری میکنند.
جواب: جامع مفهوم واحد منتزع از این مرکبات که با این مرکبات نحو اتحادی دارد و در اینجا برائت جاری است.
برائت وقتی جاری نبود که مأمور به امر واحد خارجی مسبب از مرکب مردد بین اقل و اکثر بود مثل مامور به شدن طهارت که مسبب از غسل و وضو است و در اینجا چنین نیست.
تحلیل و نقد سخن شیخ انصاری و محقق خراسانی.
در واقع محقق خراسانی شق سوم را از کلام شیخ انصاری انتخاب میکند و مورد را از شک در محصل خارج میکند.
کلمات شیخ انصاری قابل جمع نیست. چون در جای دیگر فرموده اگر مامور به «صلاة جامعهی اجزای واقعیه» باشد برائت جاری است.
خلط بین وضع للمفهوم یا للمصداق و در صورت دوم برائت جاری است.
خارج اصول فقه- دور دوم(1400-1401) - جلسه 51
چرا اولی و ثانوی در احکام غیر الاهی جاری نیست؟ مراد از ثانوی غیر الاهی است هرچند ثالثی و رابعی باشد!
فقیه گاه بعد از بیان فتوا، فتوا را بر مورد خاص تطبیق میدهد مثل میرزای بزرگ در فتوا به تحریم تنباکو.
وجه اشتباه برخی در حکم حکومی انگاری کار میرزای بزرگ شیرازی سه جهت است: 1. استعمال کلمه الیوم 2. تطبیق 3. صدد اصلی میرزا تحریم تنباکو بود نه چیز دیگر.
قوام حکم حکومی به انشای حاکم است و نشانه های سه گانه فوق، هیچکدام نشانه حکم حکومی نیست.
مقام قضایی یا حاکم گاه قبل از قضا و حکم فتوا میدهد و مستند خود را بیان میکند.
آیا فتوای اجتماعی مثل حکم حکومی است در آثار؟ باید تأمل شود.
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 50
1. عنوان مشیر محض است. بدون دخل در حکم
2. مصلحت مبدأ است - علیت مبدأ للحکم و صرف جری مشتق بر ذات و لو فی ما مضی
3. مصلحت معیار - علت حدوثاً و بقاءً
استدلال متوقف بود اگر اخذ عنوان در آیه به نحو اخیر بود ولی اگر به نحو دوم باشد مدعی ثابت نمیشود.
و لاقرینه که به نحو اخیر باشد لو لم نقل قرینه بر نحو دوم - توضیح قرینه
ان قلت: استدلال امام علیه السلام میرساند که به نحو اخیر است نه مجاز و قرینه و... قلت: ...
اشاره به تفصیل بین محکوم علیه و محکوم به
جواب تلبس آناً ما برای اجرای حدود کافی است به علاوه اشتراک لفظی پیش میآید که ملتزم ندارد.