header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 5

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

کلام فخر رازی در اثبات جبر و جواب آن. وی می‌گوید: ارادات: اگر بدون فاعل است یلزم حدوث لا عن محدِث و اگر با فاعل است: اگر فاعل خداوند است فهو مطلوب و اگر شخص است قصد او هم متوقف بر قصد است و هکذا و هو کحال.
جواب: در فعل عبد با فرض اختیار علل اربعه هست و قصد در تحقق قصد خاص - خارج از علل اربع- نمی‌خواهد.
وجه دوم: در بیان ربط الفاظ: مناسبت اقتضایی(گفته شده: مراد صیمری نیز همین است) که حکمت اقتضاء می‌کند حروف دارای رخوت برای معانی دارای رخوت و هکذا.
قیل: دلیلی بر اثبات ندارد. بعلاوه این اقتضاء را چرا دیگران نمی‌فهمند. در اعلام شخصیه هم خلاف این را می‌بینیم.

خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401) - جلسه 5

اشکال بر بیان محقق عراقی که مسائل علم رجال را داخل در علم اصول فقه می داند.
باید از اصول فقه و رجال به عنوان علمی که به تعیّن رسیده است صحبت کرد نه علم در حال شدن و بدون تعیّن.
اشکال بر بیان کسانی که مسائل رجال را خارج از مسائل علم اصول می دانند.
نظر صحیح این است که مسائل رجال داخل در اصول فقه نیست،لکن نمی توان تعریف جامع و مانعی از این دو علم
-مثل سایر علوم یا بخشی از آن ها-ارائه داد.
اصول عملیه و علم اصول

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 4

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

نقد استدلال به آیه بینه
نقد استدلال اول:
منساق از آیه و دلالت نظیرهای آن این است که لام، لام تقویت است و لام اراده.
نقد استدلال دوم:
حصر مأموربه در عبادت علی وجه الاخلاص اگر مدلول آیه باشد، عبادت علی وجه الاخلاص چیزی نیست جز توحید و نفی شرک قهراً عبادت در آیه به معنای مصطلح مورد بحث در مقابل توصلّی نیست.
نقد استدلال سوم: در دین احتمالاتی است: عبادت،طاعت،جزاء و اسلام و در آیه همه- به جز جزاء- محتمل است.
و استدلال به آیه متوقف بر این است که مراد از دین، خصوص احکام فرعیة باشد و این دلیلی ندارد.
نمی‌توان گفت: مراد اعم است چون قصد تقرب در عقائد معنا ندارد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 4

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

2. اطوار استعمال در اکثر از معنای واحد
الف: علی سبیل الانفراد
ب. به نحو عام مجموعی
ج. به نحو جامع (عموم الاشتراک)
محل بحث مورد اول است و الّا دوم غلط و سوم مقبول همگان است.
استقلال استعمالی نه استقلال حکمی
آرای ابراز شده در مساله:
1. منع مطلقا 2. جواز مطلقا(حقیقت و محاز)
3. در تثنیه و جمع مجاز دون المفرد
4. در نفی جایز ولی در اثبات نه 5. عقلا جایز ولی عرفا نه. اکثریت بر اول هستند.
ادله آراء - دلیل منع:
1. استعمال صرف علامت گذاری نیست فناء هست-لحاظ هست.
2. استعمال ایجاد المعنی است در خارج به لفظ - لحاظ است دو لحاظ در آن واحد میّسر نیست.
وجه عدم امکان دو لحاظ در آن واحد بیان نشده است.