header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 30

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

2. ما معتقد به وجود رابط در خارج هستیم و دلیل آن وجدان است.مثل وجود عرض - هر چند اضعف از وجود عرض است.
نبود محکی عنه در خارج بالاستقلال دلیل بر عدم آن نیست؛ نظیر کلی طبیعی و به صرف تعمّل عقلی نیست.
مکتب اسمیون (نومینالیزم) وجودی برای کلی طبیعی قائل نیستند.
3. تطبیق مجدد بحث بر "زید فی الدار" در این مثال 5 وجود، هست. با نبود"فی" ما 2 وجود بیش نداریم و بقیه با آمدن "فی" می‌آید.
در اینجا سه گزینه وجود دارد: "فی" دال بالمطابقة بر 2 وجود عرض باشد و بالالتزام دال بر نسبت، بالعکس.
دال بر هر سه بالمطابقة باشد. صحیح این است که بالمطابقة دال بر نسبت است و بالالتزام دال بر عرضین.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 29

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

بیان تحقیق متوقف بر توجه به چند نکته:
1. حروف اقسامی دارد: مستقلات مانند من و الی و غیر مستقلات مانند باء تعدیه در ذهبت بزید - آیا باحثان به همه اقسام حروف نظر دارند؟ برخی از اقسام ال
2. قسّم بعضهم الحروف به انشائیات و حاکیات - قسم اول مثل تمنی و استفهام و تحضیض و قسم دوم بقیه حروف است(اشکال بر این تقسیم)
3. یک معنا گاه با حرف ادا می‌شود و گاه با اسم مثل سرت من البصرة و سرت مبتدئاً البصرة.
4. گاه یک معنا مدلول حرف به تنهایی نیست مثل کتبت بالقلم که دال بر معنای استعانت مجموعه کلام است.
5. آیا برای وجود رابط وجودی غیر از وجود طرفین آن هست؟ مثلا در زید فی الدار غیر از 2 جوهر و 2 عرض آیا وجود دیگری داریم؟ یا به صرف تعمّل از عقل است؟

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 28

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

درس اخلاق: و اما اذا ما ابتلیه فقدر علیه رزقه فیقول ربی اهانن
رای سوم: کون الحرف لها معان فی مقابلة المعانی الاسمیه رای مشهور همین است. عبارات علماء گاه ناقص و گاه ناظر به اثر حرف است نه معنای آن.
اصح تعابیر از محقق اصفهانی: فی جعله الوجودات علی اربعة اقسام و وجود حروف را "لافی نفسه" می‌داند.
محقق اصفهانی عینیات را در خارج معانی حروف نمی‌داند تا اشکال شود که خارج معنا نیست.
ابتنای نظر محقق اصفهانی و همراهان بر قبول وجود رابط در خارج که البته محل بحث و گفتگو است.
التحقیق فی المسالة و بیان رای نهایی:
توجه به نکاتی لازم است: 1. ان الحروف علی اقسام: مستقل و غیر مستقل 2. ....

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 27

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

فرق بین حرکت و حرف: به ازای حرکات وجودی در حارج وجود ندارد بلکه صرف قراراتی هستند که در زبانی هست و در زبانی نیست ولی معانی حرفیه چنین نیست.
در اسناد قام به زید: معنای نسبی حرفی وجود دارد و دال بر آن هیأت است. در زیئ قائم هو رابط است که حرف است.
رأی سوم: کون الحروف لها معان فی مقابلة المعانی الاسمیة(رای مشهور)
بیاناتی وجود دارد که بعضاً خالی از مناقشه نیست مثلا جامع نیست یا در برخی اثر حروف در جمله بیان شده است نه معنای آن.
اصح بیان ها از اصفهانی است که وجود را 4 قسم می‌کند و معانی حروف را "لافی نفسه" می‌داند.
اشکال محقق خویی بر اصفهانی وارد نیست.