خارج فقه القضاء (1401-1402) - جلسه 48
درس اخلاق: استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم - این آیه شریفه جامع المقاصد آیات مبین مقاصد است - حیات معنوی و مادی فرد و جامعه - حیات اخلاقی و مرگ اخلاقی.
روایت چهارم از دعائم الاسلام؛
مؤلف: نعمان بن محمد - ابو حنیفه قاضی القضاة در دولت فاطمی.
کتاب: قانون رسمی دولت فاطمی تا انقراض آن. ظاهر از فاطمیین دستور داد واعظان آن را برای مردم بگویند و برای حفظ آن جایزه قرار دادند.
موقعیت: برخی بر آن اعتماد دارند کالمحدث النوری و برخی نه چون شیخ حر.جناب مجلسی: اخباره تصلح للتأیید. برخی اعاظم فقها و محدثان به آن اعتماد نکرده اند.
اقول: در اعتبار یک اثر تمامیت سه امر لازم است.
1. اعتبار مؤلف 2. راه ما به کتاب اصلی 3. راه کتاب به معصوم.
نسبت به دعائم 2 مورد اول مشکل ندارد مشکل از ماحیه سوم است. که روایات آن مرسل است.کتاب مربوط به قرن چهارم است. کتاب قابل استناد نیست چنان که روایت مورد بحث نیز چنین است.مگر رفع ابهام از برخی ادله کند.
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 58
الصحیح فی تحقیق الامر و الاجابة عن الشبهه ان یقال:
1. هر عملی در نفس انسان اثر دارد به دلیل نقل و عقل بلکه حقیقت آدمی را میسازد. (آیات مربوطه)
وجود دو بهشت و دو جهنم - شبهه موازنه که لازم میآید عرض بدون معروض باشد، وارد نیست - سه نظر در مورد احباط: 1. اسقاط الثواب المتقدم بالمعصیة بعده و عکسه
2. اسقاط المتقدم بالمتاخر و بقاء المتاخر علی حاله
3. الموازنه
توضیح عدم ورود شبهه در اطراف موازنه اعمال.
2. متعهد فهم نصوص باید سه جهت را در نظر بگیرد:
1. ملاحظه خود دلیل 2. بردن در نظام دیگر 3. در نظر گرفتن واقعیات بیرون
در خارج عدم انتهای جمع زیادی از نمازگزاران را میبینیم - در نماز و مقدمات آن ظرفیت یزرگی وحود دارد - تامل حتی در دعای وضو - شروع نماز - احتمال «ال» در الصلاة «ال» کمال جواب مرحوم معنیه.
فقه پزشکی با محوریت پرونده های قضایی (1401-1402) - جلسه 14
جلسه سی و پنجم 1400-1402
جلسه چهاردهم 1401-1402
پرونده نهم
اضاله بکارت
چند سوال
اگر اضاله بکارت در زنا با رضایت دختر باشد، ارش البکارة ثابت است؟
ارش البکارة
مقدار ارش البکارة
چند سوال دیگر
جواب سوال اول
بیان اقوال مختلف در مساله
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 10
مساله 5 عروة: فی مسالة جواز الاحتیاط یلزم ان یکون مجتهداً او مقلداً لان المسالة خلافیة.
1. احتیاطی نبودن مساله احتیاط برای این است که هیچ پدیدهای برای خود موضوع نمیسازد.
2. لزوم، لزوم عقلی است.