مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 41
اقوال در وضع مشتق - در مساله 2 قول بود و تفصیلات بعداً ظاهر شده است.
1. مرحوم آخوند و متاخرین اصحاب و اشاعره اخصی هستند.
2. متقدمین اصحاب و معتزله اعمی هستند.
مناقشه در نسبت این اقوال به صلحبان آن ها مهم این است که بدانیم در مساله 2 قول حضور دارد و برخی تفصیلات به دلیل اختلاف مشتقات در مبادی و غیر آن بوده است.
اسناد و آراء - رأی به اختصاص
1. تبادر خصوص متلبس 2. صحت سلب مشتق از منقضی عنه المبدأ مثل صحت سلب مشتق از متلبس در آینده 3. صدق ضدّ بر ذات با انقضا
اصول فقه کاربردی قضایی جزایی - دانشگاه رضوی [مقطع دکتری] (1402-1403) - جلسه 3
اصول قفه کاربردی قضایی جزایی
دانشگاه رضوی مشهد
شرطیت یک پدیده یا مانعیت ضد آن
کلامی از شیخ انصاری در اینباره
اصل شرطیت
پرونده سوم
رجوع از هبه مهریه و احکام آن
براساس رای شعبه 126
دادگاه حقوقی تهران در 12 اردیبهشت 91
شعبه چهار دادگاه تجدیدنظر استان تهران در 21 آبان 91
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 18
اشکال بر اقتضای مورد ادعای محقق آخوند در صیغه از جهت نفس و تعیینی و عینی بودن:
1. این بیان مفید اثبات مدعا نیست. رابطه وجوب با این سه قسم و مقابلاتش رابطه مقسم و قسم است(طبیعت مهمله با 2 قسم) و هر کدام بیان زاید میخواهد!
جواب: برخی قیود عرفاً مازاد بر طبیعت نیست مثل نفسی،تعیینی و عینی بودن واجب به تعبیر دیگر: نفسی یعنی«عدم کون الوجوب للغیر» و نبودن قرینه بر قید وجودی، برای اثبات قید عدمی کافی است.
در این جا میتوان از عرف کمک گرفت و مطلب را به نفع مدعای محقق خراسانی تمام نمود.
2. مگر وجوب غیری همیشه در دلیل مقید و وابسته صادر میشود که از عدم وابستگی صیغه نفسی بودن درآید؟!
این اشکال در اثبات تعیینی بودن نیز هست؟ وجوب کفایی نیز وجوب مشروط به عدم اتیان دیگران نیست بلکه وجوبی است منوجه همگان لکن به فعل برخی از دیگران ساقط میشود.(عنایة الاصول ج1 ص233-234)
جواب: اشکال قوی است ولی به هر حال محقق خراسانی میخواهد فرق بگذارد بین مورد احتیاج به بیان زاید و عدم بیان وی در مبحث ششم حاکی از این است. به اعتقاد ما با اطلاق مقامی- هر چند تا زمان انتظار بیان نه تا آخر شریعت - میتوان مطلب را تمام کرد. اصولاً اطلاق که با عدم بیان زاید تمام میشود مقامی است. پس اطلاق صیغه با این توضیح عام است.
ضمناً واجب غیری در ص 171 و تخییری 225 و کفایی در ص 228 بیان میشود.