header

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 73

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

دلیل چهارم وجوب تقلید اعلم: فتوای فقیه طریقیت برای کشف از واقع دارد و فتوای اعلم اقرب به واقع است دلیل پنجم بنای عقلاء است.
ادله عدم وجوب تقلید از اعلم: 1. اطلاقات ادله تقلید به طوری که حمل بر تساوی همه افراد حمل بر فرد نادر است.
2. سیره مستمره شیعه بر اخذ به فتوای علما با اختلاف رتبه
3. در لزوم رجوع به اعلم عسر است. به ویژه تشخیص معنای اعلم - شخص اعلم و...
4. اگر رجوع به اعلم لازم باشد باید به خود ائمه علیهم السلام رجوع کرد.
ادله برخی تفاصیل: در فرض عدم علم به مخالفت سیره بر فحص از اعلم نیست ولی در فرض علم به مخالفت سیره بر فحص است چه در احکام و چه در غیر آن.

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 45

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

رجوع دوباره به ادله مثبتین و موافقان بقاء تقلید بر میت یا شروع تقلید از او
1. قیل: عمل عقلا مطابق رأی کارشناس اماریت و طریقیت آن است و مناط تقلید نیز همین است و اماریت با اخبار جازم می‌آید و با مرگ کارشناس طریقیت نمی‌رود مگر رأی ش عوض شود و با شک ارکان استصحاب جمع است.
2. تصویرات استصحاب:الف. استصحاب وجوب تطبیق عمل برأی مجتهد. ب. استصحاب بقای احکام ناشی از رأی او نقض به جنون و فسق نشود که اقتضای بقا ندارد. ج. استصحاب حجیت رأی صحیح نیست هدم بقاء الموضوع

فقه جزا - فارابی [دو واحد - مقطع ارشد] (1402-1403) - جلسه 11

اشکال بر تمسک به بنای عقلا بدون کار میدانی به طور کلی
ادعای بنای عقلا مشروط به کار میدانی است
مثل بررسی قوانینی که عقلا دارند که در واقع کار میدانی است
نقد برخی ادعا های فقها از بنای عقلا
تمسک به بنای عقلا در مساله مورد بحث ثابت نیست
در بعضی کشورها دولت یا برخی نهاد های عمومی بخشی از خسارات وارد بر بزه دیده را جبران میکنند
به نظر میرسد تمسک به بنای عقلا و قائل شدن به لزوم جبران خسارت بزه دیده توسط بزه کار در هر حد که باشد ناشی از خلط بین مسئولیت مدنی در اموال و مسئولیت کیفری در جرم باشد
چنانکه تمسک به لاضرر برای اثبات زمان نیز مشکل است
چه لاضرر را به معنای نفی احکام ضرری بدانیم
یا به معنای حرمت اضرار به غیر

تفسیر قرآن کریم(1402-1403) - جلسه 11

تفسیر قرآن کریم(1402-1403)

تفسیر آیه 6 تا 20 از سوره بقره - تقسیم مردم به سه قسم مومنین(متقین)،کفار و منافقین.
چهار آیه در وصف متقین - دو آیه در مورد کفار و سیزده آیه در باره منافقان - منافق به دلیل اظهار اسلام ئاخل در زمره مسلمانان است، هر چند نفاق وی آشکار باشد.
نکته قابل تامل: 1. تاکید بر دگم بودن و جهل کفار و منافقان
2. عدم توجه منافقان به افساد و سفاهت خویش
3. مقدس انگاشتن جهالت ها و فسادهای خود است.
مجاری ادراک قلب،بصر و سمع است و این هر سه در مورد کافران بسته شده است.
تحقیقی در مورد کلمه ناس - ناس به معنای توده مردم، فرد خاص یا افراد خاص از مشرکان و منافقان و امامن شیعه(کافی8 /244 و 245)