مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 1
در بیان طرق اثبات توصلی یا تعبدی بودن و تحلیل آن ها
1. استظهار توصلیة از اطلاق ماده صیغه(امر اول)
به نظر محقق خراسانی ممکن نیست چون قید بعد از تعلق امر میآید پس نمیتواند در متعلق امر لحاظ شود تا از عدم لحاظ آن اطلاق گیری شود.
2. توصلیت از طریق اطلاق مقامی با کمک اصل یا اقتضای عقل ممکن است، لکن اطلاق مقامی مثبت توصلیت نیست.
3. اصالة اشتغال اقتضای تعبدیت دارد. یعنی به حکم اثبات تعبدیت است. با این که مورد، از موارد دوران امر بین اقل و اکثر ارتباطی است لکن برائت از قید اعتبار قصد قربت جاری نمیشود بلکه عقل استقلال به لزوم خروج از عهده (با اتیان عمل متقرباً الی الله تعالی) دارد.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 105
نسبت به فقره دوم چند تعلیقه هست(ضمن این که اکثر قریب به اتفاق مثل سیدین علمین مطلب سید را تماما پذیرفتهاند!)
1. و لایجوز الرجوع فی تعیین الاعلم الی من لا خبرة له بذلک
این تعلیقه، در واقع تعلیقه نیست توضیح واضح است!
2. یمکن ان یکون المرجع: العارف بالقواعد قریباً من الاجتهاد و ان لم تکن له ملکة الاستنباط - این تعلیقه وقتی تعلیقه است که «والاستنباط» عطف تفسیری «اهل الخبرة» باشد و الّا اگر عطف تفسیری نباشد.
توضیح است نه اشکال بر متن سید!
3. برخی گفتهاند «لاینحصر فی ذلک» لکن نهاد دیگری هم معرفی نکردهاند!
تحقیق نسبت به فقره اول:
1. مساله تعبدی نیست! نه در تعریف نه در تعیین نهاد در ابزار نهاد و نه در...
البته نمیگوییم: مفهوم الاعلم من الواضحات التی لا تحتاج الی تفسیر(آقا تقی قمی)
چون منظور تعریف لغوی اعلم نیست مسلّم چیزی فراتر از این، در این جا مطمح نظر است
2. تصویر اعلم را میتوان به تصویر اعلم در سایر صناعات تشبیه کرد پس این که گفته شده: لا یقاس بالصناعات (محمود شاهرودی) علی الاطلاق قابل قبول نیست!
3. واژه اعلم یک واژه تعلیمی است و در هیچ دلیل شرعی نیامده و اگر هم آمده باشد واژه موضوعیت ندارد؛ نتیجه این نگاه این است که بسیاری (اگر همه نباشد) از این تعاریف بازی با الفاظ است. مثلا اگر به جای اعلم اجود استنباطاً بود هیچ تغییری در مساله ایجاد نمیشد!
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 85
آیا جمله خبریه در دلالت بر وجوب آکد است نسبت به جمله های انشاییه؟ - بیان محقق خراسانی در وجه آکد بودن - نقد بیان محقق خراسانی و قول به تفصیل در مساله - عدم تلاؤم در کلمات محقق خراسانی در مساله.
مبحث چهارم از فصل دوم از مقصد اول کفایه:
وضعیت صیغه در دلالت بر وجوب بنا بر این که حقیقت در وجوب نباشد؛ 1. غلبه استعمال 2. غلبه وجود 3. اکملیت،اکملیت باعث ظهور نیست.
ظهور با انس لفظ به معنا میآید.
4. از طریق مقدمات حکمت میتوان قائل به حمل بر وجوب شد.
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 58
1. فی بساطة مفهوم المشتق او ترکبّه
محقق خراسانی: مفهوم مشتق مطابق تحقیق میرسید شریف بسیط منتزع از ذات به اعتبار تلبس و اتصاف آن به مبدأ مشتق است و مرکب نیست.
اصل در مساله از منطق شروع میشود آن جا که قطب الدین رازی -صاحب شرح المطالع- نظر را به«ترتیب امور حاصلة یتوصل بها الی تحصیل غیر الاصل» تعریف به فصل تنها یا عرض خاصهی تنها را نمیگیرد.
رازی جواب داده است که در این موارد نیز تعریف امور است نه امر واحد. و میرسید شریف گفته: فصل و مشتق مرکب نیست و الا عرض عام(شیء) داخل در فصل خواهد بود و اگر مراد از شیء مصداق شیء باشد ماده امکان به ضروری تبدیل میشود و ثبوت الشیء لشیء میشود....