فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 67
اشکالات بر استصحاب تخییر وارد نیست.اصولاً استصحاب تخییر منافی استصحاب اعتبار حجیت فعلیه نیست.
از دلِ استصحاب انحصار معتبَر(نظر یک مجتهد) در نمیآید.
تلخیص از کل ما مرّ - تحقیق مطلب و اقتراح نسبت به عقد مستثنی منه
وجوه مانعین هیچ کدام قابل دفاع نیست - هر دو وجه جواز قابل دفاع است و اشکالات وارد شده بر آن وارد نیست.
قائل به جواز میتواند به تحلیل ماهیت تقلید و غرض از مشروعیت آن و مقایسه تقلید از مجتهد با تقلید از متخصص در غیر شریعت بپردازد.خروج تقلید از آن چه هست به آن چه نیست در نگاه مخالفان رخ داده است.
برای آن موضوعیت قائل شدهاند و بعد از اخذ به آن اجازه عبور ندادهاند و...
یجوز العدول عن الحی الی الحی(عند عدم ملزِم یدعو الی غیره)
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 69
توضیح کلام محقق حکیم: اگر وجه تعین رجوع به اعلم قاعده اشتغال (دوران امر بین تعیین و تخییر باشد) که اصل عقلی است و وجه عدم عدول از حی به حی استصحاب یا اصل شرعی دیگر باشد، در این جا رجوع به اعلم جایز نیست زیرا اصل شرعی بر اصل عقلی مقدم است.
اشکالات این کلام: 1. وجه تعین رجوع به اعلم اقتضای ادله تقلید است. 2. قد عرفت که مجالی برای استصحاب حجیت فتوای معدول عنه نیست.
حاشیه محقق خویی: با عدم علم به مخالفت دو مجتهد جایز است عدول و جایز است بقاء بر اول فحص هم لازم نیست!نقد این تفصیل با حواله به آینده.
حاشیه فقیه نجفی - توضیح
بقیه حواشی - کشاندن پای موافقت نظر غیر اعلم با اعلم از سابقین به ویژه نسبت به اعلم معاصر.
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 58
1. فی بساطة مفهوم المشتق او ترکبّه
محقق خراسانی: مفهوم مشتق مطابق تحقیق میرسید شریف بسیط منتزع از ذات به اعتبار تلبس و اتصاف آن به مبدأ مشتق است و مرکب نیست.
اصل در مساله از منطق شروع میشود آن جا که قطب الدین رازی -صاحب شرح المطالع- نظر را به«ترتیب امور حاصلة یتوصل بها الی تحصیل غیر الاصل» تعریف به فصل تنها یا عرض خاصهی تنها را نمیگیرد.
رازی جواب داده است که در این موارد نیز تعریف امور است نه امر واحد. و میرسید شریف گفته: فصل و مشتق مرکب نیست و الا عرض عام(شیء) داخل در فصل خواهد بود و اگر مراد از شیء مصداق شیء باشد ماده امکان به ضروری تبدیل میشود و ثبوت الشیء لشیء میشود....
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 105
نسبت به فقره دوم چند تعلیقه هست(ضمن این که اکثر قریب به اتفاق مثل سیدین علمین مطلب سید را تماما پذیرفتهاند!)
1. و لایجوز الرجوع فی تعیین الاعلم الی من لا خبرة له بذلک
این تعلیقه، در واقع تعلیقه نیست توضیح واضح است!
2. یمکن ان یکون المرجع: العارف بالقواعد قریباً من الاجتهاد و ان لم تکن له ملکة الاستنباط - این تعلیقه وقتی تعلیقه است که «والاستنباط» عطف تفسیری «اهل الخبرة» باشد و الّا اگر عطف تفسیری نباشد.
توضیح است نه اشکال بر متن سید!
3. برخی گفتهاند «لاینحصر فی ذلک» لکن نهاد دیگری هم معرفی نکردهاند!
تحقیق نسبت به فقره اول:
1. مساله تعبدی نیست! نه در تعریف نه در تعیین نهاد در ابزار نهاد و نه در...
البته نمیگوییم: مفهوم الاعلم من الواضحات التی لا تحتاج الی تفسیر(آقا تقی قمی)
چون منظور تعریف لغوی اعلم نیست مسلّم چیزی فراتر از این، در این جا مطمح نظر است
2. تصویر اعلم را میتوان به تصویر اعلم در سایر صناعات تشبیه کرد پس این که گفته شده: لا یقاس بالصناعات (محمود شاهرودی) علی الاطلاق قابل قبول نیست!
3. واژه اعلم یک واژه تعلیمی است و در هیچ دلیل شرعی نیامده و اگر هم آمده باشد واژه موضوعیت ندارد؛ نتیجه این نگاه این است که بسیاری (اگر همه نباشد) از این تعاریف بازی با الفاظ است. مثلا اگر به جای اعلم اجود استنباطاً بود هیچ تغییری در مساله ایجاد نمیشد!