header

خارج فقه القضا (1400-1401)

جلسه 59
  • در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۴۰۰
چکیده نکات

نمی‌توان از سویی قایل به انقلاب (ذوالید را مدعی و طرف مقابل را منکر قرار دادن) شد و ذوالید را خلع ید نکرد و مال را از او نگرفت.(بیان مساله و ملازمه)
نقل نقد محقق بجنوردی بر عراقی به قرار ذیل: وقتی ید اماره و استصحاب اصل عملی است باید ید مقدم بر استصحاب باشد پس نباید ذوالید خلع ید شود.
نقد نقد محقق بجنوردی: محقق عراقی بدان نکته توجه دارد لکن می‌فرماید: وقتی انقلاب را می‌پذیرید باید به لازم آن هم پای بند باشید.البته مطلق گرایی های موجود در کلمات قابل نقد است.مثلا قول به تقدم ید به طور مطلق بر استصحاب یا تقدم استصحاب مطلقا بر ید مشکل دارد.(توضیح)


صفحات 417 و 418 : کلیک کنید

متن پیاده سازی شده جلسه پنجاه و نهم سال چهارم درس خارج فقه القضا 10 بهمن ماه 1400

بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه درس گذشته: اگر انقلاب دعوا را قبول نمودیم چرا خانه از او اخذ نشود؟
البته برخی شاید بگویند که اقرار برای قبل بوده ولی الان ادعای مالکیت دارد و تسلط او فعلی است و کلام آقای بجنوردی و امثال این آقایان را توجیه کند.
محقق عراقی بر ردّ این کلمات می‌گویند: اگر انقلاب دعوا (ذوالید منکر را مدعی بدانیم و در مقابل ذوالید که مدعی بوده را منکر بدانیم) را قبول می‌کنید باید لازم آن را هم بپذیریم.
 این که مشهور انقلاب دعوا را قبول دارند به خاطر استصحاب است که موافق قول منکر است و منکر الان شخص مقابل ذوالید است و ذوالید که مخالف اصل است را مدعی قرار دهیم ( ان تسلیم الانقلاب کما هو المشهور لایکون الّا لحجیة اصالة عدم انتقال اذ لولا حجیة الاصل المزبور لما کان لجعل مخالفه مدعیا و سقوط الید عن الاماریة بنسبة الی الملکیة الصرفة لانّ معنی حجیة الاصل هو ترتیب اثر بقاء المال علی ملک المدعی و عدم انتقاله منه الی ذی الید و الّا فلا معنی لحجیة هذا الاصل و اقتضائه لکون مخالفه مدعیا فتسلیم حجیة هذا الاصل و اقتضائه للانقلاب یلازم سقوط الید عن الاماریة فیترتب علیه الانتزاع المال من یده و تسلیمه الی المدعی- که البته الان منکر شده است به خاطر اقرار ذوالید-).
بنابراین لازمه انقلابِ دعوا در مثال مذکور، تخلیه منزل توسط ذوالید و انتقال آن به منکر فعلی(شخص مقابل ذوالید) است.
آقای بجنوردی به گونه‌ای بحث را از طرف محقق عراقی مطرح می‌کنند که ایشان، مدافع اصل استصحاب هستند  حال این‌که محقق عراقی طبق نقل ما -از نهایة الافکار- بیان مساله نمودند نه بیشتر.
در این موقعیت از بحث آقای بجنوردی اشکال ساده‌ای به استاد خود محقق عراقی می‌گیرد؛ جناب استاد خودتان به ما یاد دادید که ید اماره است و استصحاب اصل و زمانی که اماره باشد نوبت به اصل نمی‌رسد!
در داوری بین استاد و شاگرد باید گفت: آقای بجنوردی یعنی استاد شما استحضار به این مطلب نداشتند که امارات مقدم بر اصول هستند! بلکه محقق عراقی نسبت به انقلابیون موضع می‎گیرد که یا انقلاب را قبول نکنید وگرنه التزامات انقلاب دعوا را باید بپذیرید.
پس برمی‌گردیم به بحث سابق خودمان، درست است ذوالید اقرار کرده ولی اقرارش امتداد منافی دارد و آن خریدن از شخص مقابل خود است و طبق بنای عقلا به صرف اقرار ذوالید، ملک از او گرفته نمی‌شود.
اما درباره‌ی تقدیم اماره بر اصل، نمی‌شود گفت هر اماره‌ای مقدم بر اصل است مانند؛ این که کسی یک یا چند روز در خانه‌ای آمده است و الان شخص دیگری ادعای آن ملک را می‌کند و بگوید که قبلا برای او بوده است طبق حرف آقای بجنوردی و امثال ایشان باید یک روز اسکان ذوالید مقدم شود بر غیر ذوالید.
سوال: به چه دلیل ید این گونه- حداقل یک روز ساکن در آن منزل باشد، مثل آقای بجنوردی- حجت است؟ مگر نمی‌گوییم این اصول عقلایی است؟ مگر نمی‌گوییم شارع هم اگر بیان کرده ارشاد به عقلا است؟ تمام این امور را محقق عراقی و آقای بجنوردی دارند. خوب آیا عقلا برای ید کوتاه مدت که مثال زدیم حساب باز می‌کنند؟! به این معنا که به صرف اسکان و تصرف یک یا چند روز دیگر عقلا حکم به این ید، بدهند!
اما اگر ذوالید ده سال است که در این منزل ساکن و متصرف است و شخص مقابل هم می‌توانسته ادعای ملک را بکند ولی نکرده، این دیگر مقدم است بر اقرار.

۵۵۶ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

نمی‌توان از سویی قایل به انقلاب (ذوالید را مدعی و طرف مقابل را منکر قرار دادن) شد و ذوالید را خلع ید نکرد و مال را از او نگرفت.(بیان مساله و ملازمه)
نقل نقد محقق بجنوردی بر عراقی به قرار ذیل: وقتی ید اماره و استصحاب اصل عملی است باید ید مقدم بر استصحاب باشد پس نباید ذوالید خلع ید شود.
نقد نقد محقق بجنوردی: محقق عراقی بدان نکته توجه دارد لکن می‌فرماید: وقتی انقلاب را می‌پذیرید باید به لازم آن هم پای بند باشید.البته مطلق گرایی های موجود در کلمات قابل نقد است.مثلا قول به تقدم ید به طور مطلق بر استصحاب یا تقدم استصحاب مطلقا بر ید مشکل دارد.(توضیح)