مقدمه اصول فقه (1400-1401) - جلسه 77
سعة الشریعة و الاجتهاد و التقلید: در گستره شریعت حداقل سه نظر کلی وجود دارد.
1. شمول با انکار منطقة الفراغ و ما لانص فیه 2. شمول با قبول منطقة الفراغ و ما لانص فیه 3. عدم شمول و دین حداقلی. نوع اعتقاد به گستره شریعت در استنباط و مسائل اصول فقه مؤثر است.
گستره اجتهاد تابع گستره شریعت است. گستره تقلید تابع گستره اجتهاد است.
با وضوح این مسائل گاه بر ورود فقها به حوزه هایی که به آن ها مربوط است نابجا اعتراض می شود، چنان که کثیراً ما فقها به حوزه هایی ورود میکنند که به فقیهان مربوط نیست مگر از باب رفع سرگردانی مردم یا اقامه معروف و اجرای مسائل در خارج و...
مرجعیت قاضی و حاکم در اصدار حکم و تعیین مصداق قضایی و حکومی.
مرجعیت در مخترعات شرعی - در حدود موضوعات - برخی مصادیق اجتهادی - مفهوم و مصداق تعبدی - لزوم تمییز موارد تشخیص حجت از لا حجت.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 76
1. اشکال شیخ انصاری و ردّ کلام صاحب جواهر - لازم نیست که مانع حتما امر وجودی باشد - نقد کلام اشکال شیخ و تأیید صاحب جواهر.
نتیجه نقد راه حل اول
راه حل دوم در ارجاع شرط متاخر به شرط مقارن
کلام شیخ انصاری و نقد آن.
داوری پیرامون مساله متوقف بر اقتضائات واقع - ارتکازات حاکم بر محیط تقنین است و ادله باید با توجه به این امور تفسیر شود.
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 76
درس اخلاق: ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة - از مصادیق اعمال حکمت در دعوت تکیه بر زیست مشترک . تعاملی با مردم به جای تبلیغ بیانی و خطابی است - زیست مشترکِ تعاملی از مصادیق جدال احسن نیز هست.
محقق خراسانی: هر کدام از طلب و اراده دو اطلاق دارد: حقیقیِ نفسانی و انشایی که با لفظ و نحوه ابراز میشود.
با این بیان تفاوت که: منصرف از طلب عند الاطلاق: انشایی آن است و منصرف از اراده عندالاطلاق نفسانی آن است.
وی به صراحت نمی گوید که آیا به نحو اشتراک لفظی است یا معنوی و بر فرض دوم جامع چیست؟
اشاره به نقطه شروع نزاع در طلب و اراده:
اولین نزاع بین معنزله و اشاعره در قدم و حدوث قرآن و کلام خداوند بود(محنة القرآن)
معتزله و امامیه بر حدوث و اشاعره بر قدم بودند. گروه اول میگفتند: کلام از افعال خداوند است و افعال او حادث است و گروه دوم میگفتند: از صفات ذات است. و در اعتراض بر اعتقاد خود-که چگونه از صفات است- میگفتند: قیل و قال در کلام لفظی نیست بلکه در کلام نفسی است که علت و منشأ کلام لفظی است.
و کلام نفسی: طلب حقیقی است که غیر علم، اراده و کراهت است.ولی معتزله میگفتند: ما چیزی به نام کلام نفسی غیر از این امور نمیشناسیم.
نتیجه: نزاع در لفظ و وضع و لغت نیست.
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 76
نقد ترتب ثمره دوم:
1. مطلقات کتاب بلکه و سنت(احیانا) در مقام بیان نیست.
2. وقتی مأمور به، عمل صحیح است و عمل مقید شده به کونها صحیح جامعه، قهرا با هر شکی، شک در تحقق عنوان مأمور به داریم فلا مجال للتمسک بالاطلاق.
نقول: نقد دوم ضعیف است و تضعیف شده است.
راجع به نقد اول باید گفت: در مساله مطلقات کتاب و کلیات سنت اختلاف است برخی طرفدار تمسک به اطلاق هستند و برخی مخالف.
1. طرفداران مثل محقق خویی، شیخ استاد، ابن ادریس، محقق بروجردی و...
برخی از این گروه به سیره ائمه علیهم السلام نیز تمسک کردهاند.