header

خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401) - جلسه 71

تبعیت احکام از مصالح و مفاسد پیشین - اشاعره بر اساس اعتقادات خود منکر تبعیت هستند در تک‌تک احکام، کل احکام و کل دین.
عدلیه در مقابل اشاعره قائل به تبعیت هستند البته گروهی از ایشان معتقدند می‌تواند بخشی از احکام تابع مصلحت در جعل و امتثال مکلف باشد نه مصلحت و مفسده پیشین.
علل الشرایع و مقاصدالشریعه در عدلیه مطرح می‌شود.
دلالت عقل بر اندیشه تبعیت و لو تبعیت از مصلحت در جعل و امتثال تاکید می‌کند. ادله نقلیه هم به سه گروه منقسم می‌شود.

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 70

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

تبارشناسی بحث مقدمه واجب - در آن اختلاف است
یا بهتر گفته شود: به اعتبارات مختلف مختلف می شود: مساله فقهی است - اصولی فقهی است - کلامی و از مبادی است - لفظی است - عقلی است - ما بنا بر اصولی و عقلی بودن می گذاریم چنان که مسلک محقق آخوند است.
دلالت التزامی عرفی منوط به بیّن بالمعنی الاخص بودن نیست از این رو راه برای لفظی بودن مساله نیز باز می شود.
ثمره بحث در متون اصولی بحث شود. دیده شود کفایة الاصول ج 1 صص 196 - 199 و اجود تقریرات ج 1 صص 243 - 248 و منتقی الاصول ج 2 صص 95 - 97

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 70

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

مناسب بود از غیر ماده امر مثل کتب - جعل - وضع در عرض گفتگو از ماده امر بحث متمرکز می‌شد. همچنین از اسم فعل و جمله خبریه در مقام انشاء نیز در عرض گفتگو از هیأت امر بحث متمرکز می‌شد.
اعتبار علو یا استعلاء در صدق امر - اعتبار هردو یا هیچکدام یا علو فقط و یا استعلاء فقط یا بنحو علی البدل(نظریه جدید در مفهوم شناسی که ما دنبال می‌کنیم) کم اثر بودن این بحث فقهیا و سختی رسیدن به قرار در این پیوند.
در دلالت ماده امر بر وجوب(اگر از کسی که شأن اتّباع دارد صادر شود) اختلاف است و بر نحوه و دال آن هم- بر فرض وجوب- اختلاف است:بالوضع-بدلالت عقل- به بنای عقلا و به اطلاق.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 70

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

6. بررسی ادعای قطع به این که روش واضعان وضع الفاظ برای مرکبات تام است. وجه صحیح آن و وجه باطل آن.
وجه صحیح: غرض واضع در بیان مرامش به مرکب تام نظر دارد هر چند امتداد دارد و شناور است.
وجه باطل: از اول تصور کامل دارد با همه قیود و لفظ را برای آن وضع می‌کند.
7. لا موضوع للقول بالوضع للصحیح او للاعم زیرا نه وضعی هست و نه وضعی هست و نه تسمیه ای جدا از چند استعمال. مگر بر همین استعمال ها نام وضع گذاشته شود.
ابتدا در صحیح به کار رفته ولی در امتداد در اعم استعمال شده بدون احساس مجاز. عدم ثمره بر این استعمال.
نتیجه: 1. ما به وجه مرسوم نهه قائل به وضع صحیح هستیم و نه اعم.
2. تصویر جامع معنا ندارد. 3. ثمره‌ای که گفته‌اند مترتب نیست.