خارج اصول فقه- دور دوم (1400-1401) - جلسه 45
عناوین ثانوی در کلام علماء محدود و مضبوط نیست و بیشتر به ذکر مثال اکتفا شده است.
ضرر،حرج،عسر،اضطرار،اکراه،تقیه،نذر و... از جمله مثال ها است.
هر حکم معارض بر طبیعت نه از جهت عنوان طبیعی و همیشگی آن حکم ثانوی است.
در تزاحم و... هم حکم ثانوی میآید. تزاحم دو مصلحت یا دو مفسده یا مصلحت و مفسده حکم ناشی از استصلاح میتواند اولی با ثانوی باشد.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 44
اطلاق دلیل بدل یا دلیل مبدل؟
1. اطلاق دلیل بدل مطابق بیان محقق خراسانی
2. اطلاق دلیل مبدل... یقتضی تعیّنه فی جمیع الاحوال - لزوم حفظ قدرت و عدم وفای بدل به مصلحت مبدل
3. رابطه بین دو دلیل رابط حاکم و محکوم است
4. اقتضای جمع عرفی این است که بدل قدر مقدور از مبدل است نه جای او - مخصوصا اگر به صیغهی امر باشد که هیچ دلالتی بر اجزا و اطلاق ندارد. مگر این که در مقام بیان تمام مراد باشد.
گاه گفته میشود: لازم کلام محقق خراسانی جواز بدار است با این که چنین اطلاقی وجود ندارد.
بیان از محقق خویی که نوعی مصادره در آن هست.
ملاحظه برخی روایات. صحیحه زراره - کلام محقق عراقی
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 44
اشکال بر وجه چهارم محقق نایینی از محقق خویی
1. جامع اتصاف ذات به مبدأ اعم از منقضی و متلبس
2. جامع عنوانی و انتزاعی
دفاع از وجه چهارم محقق نایینی از محقق روحانی با چند مقدمه:
1. معانی حرفی از سنخ وجود است نه مفهوم
2. هر معنا مغایر دیگری است لتغایر الوجودین
3. نسبت مبدأ به ذات در حال تلبس با نسبت مبدأ به ذات در حال انقضاء متفاوت است.
4. وضع للاعم جامع میخواهد که در این جا وجود ندارد.
پس برای خصوص متلبس وضع شده است.
ردّ این دفاع به منع مقدمه چهارم است که وضع للاعم با تصور اعم به نحو مجموع نیز میسّر است.به علاوه مقدمه اول هم مشکل دارد.
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 44
حدیث فراگیری فتنه بعد النبی صلی الله علیه و آله - فتنه نجد و ظهور شاخ شیطان از نجد - جنود شاخ شیطان - نقطه ضعف شاخ شیطان: عدم منطق، خرافه، خشونت و تکفیر.
این ها پوست اندازی ایدئولوژیک ندارند.
سه صورت از استعمال و سه نظر در مساله - نظر صحیح: استعمال اعم است لکن با احتمال غیر معتد به به وجود قرینه اصل عدم قرینه جاری میشود. استدلال بر رای مختار.
تضییق بر رای مشهور: 1. با احتمال غیر معتد به اصل عدم قرینه مثل سایر اصول عقلایی جاری میشود. 2. چه فرقی است بین فرض علم به معنای مراد و شک در کیفیت که اصل را جاری نمیسازید با علم به معنای موضوع له و شک در معنای مراد که اصل را جاری میکنید؟!