header

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 35

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

آیا حدّ جواز تراخی تهاون است؟ آیا با احتمال طروّ عجز و اضطرار بدار لازم است؟
محقق ایروانی: لایبعد دعوی حکم العقل بوجوب مبادرت با احتمال مزبور. برخی ظن قوی را به فوت سبب وجوب می‌دانند.
محقق خویی معیار بودن تهاون را ردّ می‌کند آن را فاقد دلیل می‌داند.
معیار را « نرسیدن به حدّ عدم اطمینان به ادای واجب» می‌داند. اطمینان به انجام داشته باشد و احتمال عجز ندهد.
نقول:
1. هر کس استصحاب استقبالی را قبول دارد چرا با وجود احتمال استصحاب نکند؟
محقق خویی قبول دارد. چه فرقی است بین استصحاب استقبالی عجز و بنابراین بدار را جایز می‌داند با استصحاب استقبالی قدرت که موردش در این جا هست؟
همان گونه که مقرر محقق عراقی نوشته است. البته در پذیرش این استصحاب بحث است.
2. اگر با نبود اطمینان به انجام در آینده عقل حکم به وجوب مبادرت می‌کند آیا با صدق تهاون عقل چنین حکمی ندارد؟
3. می‌توان صدق تهاون را در فرض احتمال عقلایی عجز نیز قبول کرد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 35

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

درس اخلاق: فاطمه زهرا سلام الله علیها و لیلة القدر و حضرت زهرا.
توجیه محقق دوانی: قیام مبدأ اشتقاق به ذات لازم نیست. جواب ملاصدرا: این موارد مجاز است از باب توسعه و مبدأ حدید نیست چون جامد است مبدأ مثل تحدد یا حدیدیّت است.اصفهانی: با سایر موارد فرق ندارد. صرف ربط مخصوص کافی است.
سه نسخه: 1. حدید و شمس می‌تواند مبدأ اشتقاق باشد و کلام ملاصدرا صحیح نیست.گفته ها و ارتکازات ابتدایی بر خلاف لزوم متابعت ندارد.

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 35

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

کلام محقق حائری جهت اثبات کون الکل عاماً:
1. برخی مفاهیم نحوه وجودش در خارج؛ تبعی، بالغیر و لابنفسه است.
2. این مفاهیم گاه در ذهن مستقل تصور می‌شود مثل تصور ضرب بدون هیچ اضافه‌ای و گاه مثل وجودش در خارج تصور می‌شود.
3. ولی در هر دو حالِ از تصور، کلی و قید وجود ذهنی آن ملغی است و حقیقت آن در هر دو حال یکی است، هر چند تصورش بنا بر فرض دوم، متوقف بر وجود مفهوم دیگر در ذهن است.
4. این توقف و مفهوم دیگر جزیی از متصوّر نیست.
5. مثلا حقیقت ابتدا سه وجود دارد:
الف: وجود نفس الامری واقعی در خارج ب: وجود ذهنی مستقل ج: وجود ذهنی به نحو وجود خارجی.
و چنان که وجود به نحو دوم آن را جزیی و خاص نمی‌کند بلکه با تعریه از وجود ذهنی کلی است، کذلک وجود به نحو سوم.
6. این مفهوم به لحاظ اول از دو لحاظ اخیر برای "الابتدا" است و به لحاظ اخیر برای "من" ولی همه کلی است.
کلام محقق نایینی:
1. حاجت معنای حرفی بع غیر مثل ایجادی بودنش منافات با کلی بودن آن ندارد.
2. بین هر آن چه با "من" ایجاد می‌شود هیچ اختلافی نیست در حالی که بین آن چه با "من" ایجاد می‌شود غیر از آن است که با "الی" ایجاد می‌شود؛ در حالی که اگر معنی جزیی بود می‌بایست در هر استعمال "من" آن چه ایجاد می‌شود غیر از آن باشد که با استعمال دیگر ایجاد می‌شود؛ مانند غیریت زید و عمرو
3. "من" موضوعة للقدر الجامع بین موارد آن و لا نعنی بکلیة معنای حرفی مگر همین معنا.