مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 12
نکات در اطراف روایات ظهر و بطن
1. توسیع در مصداق معنا 2. استفاده مدلول تصدیقی جدید
3. توجیه موارد جواب های مختلف - شاید غالبا از قبیل اول یا دوم بوده است(ربطی به استعمال در بیش از یک معنا ندارد و به کار استنباط میآید)
4. ظهره تزیله و بطنه تاویله معنای دیگری از بطن است و منافاتی با گذشته نیست چون متوافقین هستند(ربطی به استعمال در بیش از یک معنا ندارد)
مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 12
نقد اشکال محقق خویی بر مسلک تنزیل - از شواهد غیر واقعی بودن نزاع - اسلم از همه تعاریف در وضع تعریف مشهور است که آن را به اختصاص لفظ به معنی تفسیر میکند.
تحلیل پدیده وضع و تفاهم با نگاه به تراث دینی از آیات و روایات.
مساله گفتگو از وضع و تفاهم مخصوص عالمان مسلمان نیست.
از آیات مرتبط با مقام الرحمن علّم القرآن خلق الانسان علّمه البیان وجه تقدیم علّم القرآن بر خلق الانسان به دو وجه: 1. فخامت و عظمت قرآن و تعلیم آن 2. منظور تعلیم به فرشتگان و اهل آسمان باشد که قبل از خلق انسان است.
تفسیر علّمه البیان به: تعلیمه النطق و الکتابة و الخط و الفهم و الافهام - تدریجی نبودن این تعلیم - تعلیم به الهام الهی.
خارج اصول فقه - دور دوم (1400-1401) - جلسه 12
لزوم تجدید ساختار اصول
مسائلی باقی مانده از اصول
در علم اصول زوائدی از حجت بحث است نه مسائل زائد
دفتر دوم و سوم دراصول و مراد از آن
الهیاکل المفروضة فی بعض المتون الاصولیة
ساختار اصول مطابق الذریعة
سید مرتضی
ساختار اصول در عدة الاصول
ساختار اصول در تهذیب الاصول
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 11
در انجام واجب با حصه حرام؟ محقق نایینی:
1. گاه نسبت دلیل تحریم به واجب نسبت خاص به عام است مثل نهی در عبادات - در این صورت: دلیل امر مضیق میشود به حصه حرام. مثل اغسل ثوبک و لاتغسل بالماء المغصوب
2. گاه نسبت عام و خاص من وجه است(باب اجتماع امر و نهی) در این صورت چون اتیان در ضمن حرام فاقد حسن فاعلی است قهراً ماموربه نیست و کار به جواز یا عدم جواز اجتماع امر و نهی نداریم.
حال اگر جایی دلیل بر سقوط تکلیف داشتیم از باب کشف تحقق مصلحت یا ارتفاع موضوع است نه ماموربه بودن حصه مثل ازاله نجاست با آب غصبی
و اگر شک کردیم: مرجع اصل اطلاق ان کان و الّا استصحاب و اقتضای هر دو عدم توصلیت است(یعنی عدم سقوط تکلیف است)
محقق خویی: مأتی به حقیقتاً مصداق حرام است که دو صورت دارد:
أ. علم به سقوط داریم مانند باب ازاله نجاست از مسجد که سقوط امر قطعی است.
ب. شک در سقوط داریم که اقتضای اطلاق دلیل واجب عدم سقوط است.
چون مبغوض مولا محبوب مولا نمیشود. و در فرض شک استصحاب جاری است اگر بپذیریم و الّا برائت جاری است.
2. ملازم وجودی است که دو صورت دارد: توصلی و تعبدی