header

مقدمه اصول فقه (1401-1402) - جلسه 24

مقدمه اصول فقه (1401-1402)

پاسخ به چند سوال - ان قلت و قلت - معانی الفاظ حقائق اشیاء لابشرط از وجود ذهنی و خارجی بلکه از وجود است.
اشکال بر محقق خراسانی که معانی را کلی طبیعی دانسته است.
معانی حرفی و اسمی متفاوت هستند - استعمال هیچکدام به جای دیگری صحیح نیست - لایرادف الحرف الاسم الحرف - اشکال بر ابن هشام که مثل "ال" را که دالّ بر استغراق است حرف می‌داند و حلول کل را مکان ال استغراق حقیقتاً قبول دارد. کل را هم اسم می‌داند و مترادف حرف و اسم را نیز قبول ندارد! و این مجموعه با هم جمع نمی‌شود.
رأی دوم در حروف: حروف علامت است و لا معنی له اصلاً.مثل علامت است.
تعریف صحیح برای حرف: هو الذی لا یدل الّا علی معنی فی غیره.
تعریف نا صحیح برای حرف: ما دلّ علی معنی فی غیره.
"فی غیره" مصداقش لفظ است یعنی ما دل علی معنی فی لفظ غیره و وصف لفظ مقدر است نه وصف معنا.

خارج اصول فقه - دور دوم (1400-1401) - جلسه 24

توضیح نمودار
1. دایره اول در وسط تعیین کننده محور مباحث است.
2. مباحث مربوط به شریعت و حکم و عوارض مستقیم آن
3. دایره سوم بحث از مستندات - اسناد شرعی - منبع واره ها و تعامل با اسناد در وقت تعارض بدوی و مستقر
4. دایره چهارم بحث از اصول عملیه (در وقت نبود مستند)
بیان آثار متعدد نظریه و رفع کمبودها و نقایص سایر ساختارها
رویکرد عملگرایانه درعرضه کردن نظریه مقترح
اصول فقه مقترح ناظر به قدر جامع و قدر متیقن است.

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 23

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

درس اخلاق: ان من حقیقة الایمان ان لایجوز منطقک علمک
تبدیل کیف به کم از کارهای بزرگ ائمه علیهم السلام است.
توضیح اوصاف ملکه عدالت یونان نشان از جامعیت و احتیاط می‌دهد.
قصه محقق اصفهانی و احترام به استاد.
مناقشه در صحت تعبیر به «مایصلح للقرینیة» با «محتمل القرینیة» و نقد این مناقشه.
1.2.8 - بحث مره و تکرار
1. لا دلالة للصیغه بر مره و تکرار در وقتی قرینه خاص نباشد.
نه ماده و نه هیأت آن
2. دلیل این ادعا انصراف است که فقط قانونگذار ایجاد طبیعة را خواسته است.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 23

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

اشتهرت دلالة الفعل علی الزمان به نحو تضمن(توضیح)
کلام ابن هشام نسبت به افعال انشاء که زمان ندارد. جواب برخی: تجرد از زمان با نقل صورت گرفته است. نقد ابن هشام: در قم چه می‌گویید؟ و حینئذ فیشکل فعلیته.
نظر اصولی ها: برخی مطلقا منکر دلالت هستند و برخی در ماضی قبول دارند و در امر و نهی و مضارع قبول ندارد.
نکته: فرق واضحی بین قول انکار و اثبات نیست، زیرا منکر هم استعمال افعال را جای یکدیگر قبول ندارد. به علاوه می‌گوید: دلالت بر خصوصیتی دارد که در ماضی ملازم با زمان ماضی و در مضارع ملازم با زمان مضارع است. پس از تضمن به التزام رسیده است. در این خصوصیت اختلاف است.
گفته شده: تحقق الحدث و ترقب الحدث یا سبق و لحوق.
در روایت شریف نیز دلالت نیامده است.