header

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه 45

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404)

طرح اشکال منسوب به وحید بهبهانی - طرح اشکال در برخی روایات مانند روایت علقمه - قول به این که عدالت همان اسلام است مادامی که فسقی از او ظاهر نشود.
قول به اصالة العدالة برای ثبوت عدالت یا کشف عدالت.
روایات حسن ظاهر و استفاده برخی مانند محقق خویی از اطلاق آن ها - نقد برداشت محقق خویی - نقد توسعه محقق خویی - آیا می شود در تفسیر عدالت سخت گرفت و سپس راه آن را باز کرد؟!
آیا اختلاف در بینه مطلقا حجت است؟

خارج فقه سیاسی (1402-1403) - جلسه 18

مساله دوازدهم
وکالت و نصب از سوی امام علیه السلام و فقیه و مرگ امام و فقیه
صاحب جواهر به نقل از شیخ طوسی دو نظر را نقد میکند
1. ولایت امام معصوم با مرگ وی از بین میرود و نصب او از اعتبار می افتد
2. با مرگ امام معصوم ولایت او از بین نمیرود و نصب او اعتبار دارد
صاحب جواهر این نظر را تایید میکند
صاحب عروه در مساله 51 از عروه بین اذن و وکالت امام با نصب و تولیت او تفاوت میگذارد

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 24

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

آیا قرینه باید در دلالت اظهر باشد تا مقدم شود؟ یا وقوع در محل قرینه برای تقدّم کافی است؟
صاحب فصول: نزاع منحصراً در هیأت است زیرا ماده که همان مصدر مجرد از ال و تنوین است دلالت بر ماهیت می‌کند و لا غیر.
محقق خراسانی: اولا ماده و مصدر یکی نیستند. مصدر خود نیز مشتق است و لذا اگر در مصدر اتفاق است که دلالت بر ماهیت دارد نه بیشتر دلالت ندارد که در ماده هم چنین است. پس در ماده امکان تصور نزاع هست.
اقول: فتأمل.
اکتفا به مره چون امتثال با مره حاصل می‌شود.
مراد از مره و تکرار: 1. دفعه و دفعات
2. فرد و افراد
ظاهر لفظ اول است و لو هر دو محتمل است که داخل در محل نزاع باشد.
سید حکیم: دفعه بر افراد صادق است فرد ممتد دفعه نیست.
عموم و خصوص من وجه - اقول: فرد ممتد دفعه است پس دفعه اعم است.

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 35

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

آیا حدّ جواز تراخی تهاون است؟ آیا با احتمال طروّ عجز و اضطرار بدار لازم است؟
محقق ایروانی: لایبعد دعوی حکم العقل بوجوب مبادرت با احتمال مزبور. برخی ظن قوی را به فوت سبب وجوب می‌دانند.
محقق خویی معیار بودن تهاون را ردّ می‌کند آن را فاقد دلیل می‌داند.
معیار را « نرسیدن به حدّ عدم اطمینان به ادای واجب» می‌داند. اطمینان به انجام داشته باشد و احتمال عجز ندهد.
نقول:
1. هر کس استصحاب استقبالی را قبول دارد چرا با وجود احتمال استصحاب نکند؟
محقق خویی قبول دارد. چه فرقی است بین استصحاب استقبالی عجز و بنابراین بدار را جایز می‌داند با استصحاب استقبالی قدرت که موردش در این جا هست؟
همان گونه که مقرر محقق عراقی نوشته است. البته در پذیرش این استصحاب بحث است.
2. اگر با نبود اطمینان به انجام در آینده عقل حکم به وجوب مبادرت می‌کند آیا با صدق تهاون عقل چنین حکمی ندارد؟
3. می‌توان صدق تهاون را در فرض احتمال عقلایی عجز نیز قبول کرد.