header

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403) - جلسه 80

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1402-1403)

2. المساله بین کونها تقلیدیة و غیرها - بیان کونها غیر تقلیدی و بیان کونها تقلیدیه - بنابر وجه اول اختلاف آرای فقیهان دخالتی ندارد و طرح آن در متن عروة الوثقی توجیه ندارد بر خلاف وجه دوم.
3. وجوب تقلید اعلم در اصل مساله بنابر فرض تقلیدی بودن تا به سندی معتبر مستند باشد.مساله عقلی محض و مسلّم نیست و باید به اعلم رجوع شود.
4. آیا اختلاف اتجاه نسبت به مساله تقلید اثر در مساله دارد؛ اشاره به دو نگاه مطرح از قبل شد.
اختلاف نگاه از دو جهت:1. رجوع محض جاعل به عالم است یا در آن زعامت است 2. نوعی موضوعیت دارد یا طریق محض است.
ثمره موضوعیت داشتن و طریق بودن محض

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 35

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

آیا حدّ جواز تراخی تهاون است؟ آیا با احتمال طروّ عجز و اضطرار بدار لازم است؟
محقق ایروانی: لایبعد دعوی حکم العقل بوجوب مبادرت با احتمال مزبور. برخی ظن قوی را به فوت سبب وجوب می‌دانند.
محقق خویی معیار بودن تهاون را ردّ می‌کند آن را فاقد دلیل می‌داند.
معیار را « نرسیدن به حدّ عدم اطمینان به ادای واجب» می‌داند. اطمینان به انجام داشته باشد و احتمال عجز ندهد.
نقول:
1. هر کس استصحاب استقبالی را قبول دارد چرا با وجود احتمال استصحاب نکند؟
محقق خویی قبول دارد. چه فرقی است بین استصحاب استقبالی عجز و بنابراین بدار را جایز می‌داند با استصحاب استقبالی قدرت که موردش در این جا هست؟
همان گونه که مقرر محقق عراقی نوشته است. البته در پذیرش این استصحاب بحث است.
2. اگر با نبود اطمینان به انجام در آینده عقل حکم به وجوب مبادرت می‌کند آیا با صدق تهاون عقل چنین حکمی ندارد؟
3. می‌توان صدق تهاون را در فرض احتمال عقلایی عجز نیز قبول کرد.

فلسفه قواعد فقهیه و قواعد فقهیه - جلسه 1

دانشگاه علوم اسلامی رضوی
سال تحصیلی 1403-1404 ترم دوم
جلسه اول
11 اردیبهشت 1404
دکتری جزا
فلسفه قواعد فقهیه و قواعد فقهیه
بیان سرفصل های درس
ارائه شش تحقیق به دانش جویان

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 31

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

اقبال و اعراض از سخن عراقی نسبت به حِرَف مثل تاجر - نقد کلام محقق عراقی: این توجیه مطابق ارتکاز عقلا در این واژه نیست. کار میدانی می‌گوید: بشر تدریجا ناچار شد واژه را در حرفه به کار برد و دو راه داشت: وضع جدید یا توسعه. وی راه دوم را انتخاب کرد. حرفه مأخوذ اسمی است در مشتق، بدون استلزام مجاز.
3. در مثل مجتهد و اجتهاد نیز همین راه را می‌رویم. جعل اصطلاح شده است.
4. در زید قاتل و سمّ قاتل - نقل کلام محقق اصفهانی
نقد توجیه محقق اصفهانی و راه صحیح همان توسعه است و لو به مبدد برگردد.