header

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 13

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

فی اقتضاء الطلب عدم سقوط الواجب عند اتیانه لا بالاختیار و عدمه
بحث مزبور در غیر صیغه و مشابه آن نیز جاری است. مثال به اختلاف در سقوط خیار مجلس هر گاه افتراق به غیر اختیار باشد.
مثال به قتل نائم و ساقط از شاهق - البته بحث در فرض فقد قرینه است و مهم از اصل کبری قرینه شناسی است.
کلام محقق نایینی: صیغه و مشابهات آن از جهت ماده و هیأت انصراف به اختیار ندارد. مگر برخی مواد مثل تعظیم و تحقیر البته اگر ادعا شود که هیأت انصراف به صورت غیر جبر و قهر از غیر دارد پذیرفتنی است، چنان که شیخ انصاری فرموده است.
و اما طلب به دو دلیل به خصوص مقدور انصراف دارد.
1. تکلیف به غیر مقدور بی معنا است و غیر مأموربه است پس ساقط نمی‌شود.
2. حسن فاعلی لازم است و در غیر مقدور حسنی وجود ندارد.

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 16

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

درس اخلاق:
برخی از داستان عزیر پیامبر نکته ای برداشت کردند که ارزش دارد، 100 سال مرد تا مطلبی را فهمید!!
در آسیب شناسی تبلیغ باید آسیب های مثل: جامع نگری، اختلاط، غلو، مقایسه غیر اهل بیت و ... را شمرد.
مبحث ششم(6-2-1): قضیه اطلاق الصیغة کون الوجوب نفسیا، تعیینا، عینیا. پس محور بحث محقق خراسانی اطلاق لفظی هیأت از صیغه است.
و اطلاق، اطلاق احوالی است نه افرادی. بنابراین فرد خاصی از اطلاق به دست می‌آید که اطلاق احوالی دارد.
1. تعریف نفسی: واجب است مطلقا وجب هناک شیء آخر او لا.
2. تعریف تعیّنی: واجب است مطلقا اتی بشیء آخر او لا.
3. تعریف عینی: واجب است مطلقا اتی به آخر او لا.
در مقام سه بحث است: تردید بین نفسی و غیری، بین تعیینی و تخییری، بین عینی و کفایی.
از جهت اصل و اطلاق لفظی، از جهت اصل عملی
اقول: از جهت اطلاق مقامی و اطلاق عرفی نیز جای گفتگو دارد که نباید به هم بیامیزد.

پاسخ به پرسش های درسی (1402-1403) - جلسه 3

پاسخ به پرسش های درسی 1402-1403
فقه و اصول تا 22 مهرماه 1402
فقه جلسه هفتم تا دوازدهم
اصول جلسه پنجم تا نهم

خارج فقه سیاسی براساس کتاب فقه سیاسی جلد1 (1402-1403) - جلسه 10

قسم سوم
روایات آمر به سکوت و سکون و نهی از عجله در عصر غیبت
در این زمینه روایات متعددی وجود دارد
مانند روایت سدیر
که به او فرمودند الزم بیتک ...
روایت دوم از ابو مرهف
نهی از عجله در درگیر شدن با ظلمه
روایت سدیر با توجه به شخصیت سدیر احتمال شخصی بودن آن هست
چنانکه در روایت ابومرهف احتمال ناظر بودن به جریانات آن زمان وجود دارد