خارج فقه سیاسی (1403-1404) - جلسه 4
مساله چهارده
حقوق و تکالیف متقابل حاکمیت و مردم
مقدمات بحث
1. مساله فوق تعبدی نیست هرچند شریعت مطهر تاسیساتی رو به جلو در اینباره دارد
آیات 16 از سوره لقمان
انبیا آیه 47
و روایات از اهتمام خاص شارع به رعایت حقوق خبر میدهد
2. حق و تکلیف نیازمند جعل شارع است
چنانچه اثباتا نیز نیازمند دلیل است
البته ما معتقد به حقوق طبیعی که مورد امضای شارع قرار میگیرد نیز هستیم
و مثل مکتب پوزیتیویسم حقوق معتقد نیستیم که هیچ حقی قبل از حق قانونی وجود ندارد
3. از محور های مهم در حقوق و تکلیف، حقوق و تکالیف متقابل حاکمیت و مردم است
4. از اتهامات به شریعت مطهر و بالتبع به فقه، تکلیف مدار بودن آن بدون توجه به حقوق است
مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام
فلسفه فقه (داشگاه رضوی 1403-1404) - جلسه 12
مشهد مقدس - دانشگاه علوم اسلامی رضوی
جلسه دوازدهم دکتری فلسفه فقه
دی 1403
کشاکش مصلحت و روح قانون با اطلاق و نصوص و قانون
ادامه بحث قبل
پرسش و پاسخ
حیل و تدابیر شرعی و احکام شکلی موجود در فقه و منسوب به شریعت
تاریخچه حیل
قرآن و حیل
برخی روایات، نصوص و راهکار
بیع العینة و ...
همراه با ارائه کنفرانس با موضوع منشا شناسی اختلافات فقیهان از کتاب روش شناسی اجتهاد مطالعه مکاتب اجتهادی معاصر صص 75 تا 92
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 12
محقق خویی: مفروض سخن اقسامی دارد:
1. رابطه عینیت 2. رابطه عینیت نیست
در رابطه عینیت:
1. یقین به سقوط داریم که معلوم است
2. یقین نداریم. در این صورت مقتضای اطلاق دلیل عدم سقوط است زیرا محال است انطباق محبوب بر مبغوض و مقتضای اصل استصحاب و الّا برائت است.
در رابطه عدم عینیت:
1. توصلی است حتماً ساقط میشود
2. تعبدی است باز نیز ساقط میشود
زیرا عمل همه شرائط را به حسب فرض دارد و لذا بنا بر قول به جواز اجتماع قائل به صحت عبادت هستیم.
حسن فاعلی نیز لازم نیست بیش از این بلکه حسن فاعلی هم هست لکن حیثیتی است.
تحقیق: اختلاف سلیقه و اقوال - کلام شیخ طوسی و محقق در معارج
مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 29
راه حل در مثل مفتاح و فتح: 1. تصرف در مبدأ و قائل شدن به دو مبدأ 2. تصرف در هیأت و نحوه تلبس. وجه اول فی نفسه بعید است. بر وجه دوم اشکال شده به این که:
1. در مثل اسم آلت مفاد هیأت نسبت به فاعلیت است و در اسم زمان و مکان نسبت ظرفیت و در اسم آلت پدیده دیگری داخل در نسبت نیست.
2. شأنیت مدلول اسمی است و هیأت مدلول حرفی است فلایمکن اخذ الاول فی الثانی.
نقول: اصل وضع و حدود آن تابع احتیاج است و در مثل اسم آلت به وضع هیأت برای نسبت فاعلیت شانی برطرف میشود پس واضع برای این احتیاج اسم آلت وضع کرده است. با این بیان بیان محقق اصفهانی و شیخ استاد ما به هم میریزد.