مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 63
تمسک به نفی حرج و نفی عسر برای اثبات اجزا علی الاطلاق صحیح نیست. حرج و عسر شخصی است لکن حرج و عسر شرعی اوسع است از نگاه ما.
نقل کلامی از سیخ انصاری نسبت به ضرر در معاملات
نسبت به وجه پنجم از وجوه اجزا( اطلاق مقامی یا شبه آن)
و ردّ آن: چیزی از گذشته ثابت نیست به ویژه که حکم کشف را برخی نصوص احیاناً بیان کرده اند مانند لاتعاد و موارد اصول عملیه
وجه ششم: (فهم عرف و عقلا)
بیان دلیل کافی نداریم با فرض انگاره طریقیت.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 67
کلام شیخ انصاری راجع به مبنای دو قول اجزا و عدم در فقه
کلام شیخ انصاری در اصول (مطارح الانظار صص 20-37)
کلام مرحوم حکیم در مستمسک العروه ذیل مساله 53.
وجوه عدم اعاده:
1. امتثال امر ظاهری مقتضی اجزا است
2. به دلیل اجماع مستند می کنند
3. اگر چنین نباشد وثوق به فتاوا از بین می رود
4. وجود سیره برای اجزا
5. مقتضای نفی عسر و حرج
6. ادله جواز عدول نسبت به وقایع آینده دلالت دارد نه گذشته
7. استصحاب اعتبار احکام ظاهری نسبت به گذشته
نقد وجوه توسط محقق حکیم مگر وجه هفتم
اقتضای تحقیق و بیان رأی مختار
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه 49
تشخیص فقد شرط با کیست؟ آیا اعلام فقد شرط لازم است؟ صاحب عروه در مساله 48 اعلام خطا را بیان کرده و آن را بر عهده ناقل مساله و خود مجتهد گذاشته است.
نقد برخی تعلیقات بر مساله 24
اقتراح مساله 24:
اذا عرض للمقلّد ما یوجب فقده للشرط الذی من شروط حدوث جواز التقلید و البقاء یجب علی المقلد العدول عنه الی غیره.
تبصرتان: الاولی فقد الشرط یتّبع فی اثباته و ثبوته اثبات سائر الموضوعات و الظاهرات و ثبوتها.
الثانیه: یجب الاعلام علی سیاق ما یأتی فی المسالة الثامنة و الاربعین.
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 56
درس اخلاق: و لا تقف ما لیس لک به علم - ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا.
چرا جمعیتی با این جرأت پیدا می شود! فقط از ابلیس قدر قدرت بر می آید و بس.
بیان رأی مختار نسبت به اجزاء و عدم در اصول عملیه
1. لزوم ماهیت شناسی احکام ظاهری و امر رایج در میان عقلاء
2. ترکیز بر لسان ادله مبیّن اصول عملیه
شارع اعتباراتی را اعتبار کرده است که مکلف گاه به آن ها راه پیدا می کند و گاه راه پیدا نمی کند.
برای رفع تحیر اصولی را برای شاک جعل می کند اصول عملیه عذریه لا کشفیه طریقیه علمیه بنابراین اجزاء بیان زائد می خواهد.
اصل - ارتکاز و... موافق عدم اجزاء