header

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

جلسه 24
  • در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳
چکیده نکات

آیا قرینه باید در دلالت اظهر باشد تا مقدم شود؟ یا وقوع در محل قرینه برای تقدّم کافی است؟
صاحب فصول: نزاع منحصراً در هیأت است زیرا ماده که همان مصدر مجرد از ال و تنوین است دلالت بر ماهیت می‌کند و لا غیر.
محقق خراسانی: اولا ماده و مصدر یکی نیستند. مصدر خود نیز مشتق است و لذا اگر در مصدر اتفاق است که دلالت بر ماهیت دارد نه بیشتر دلالت ندارد که در ماده هم چنین است. پس در ماده امکان تصور نزاع هست.
اقول: فتأمل.
اکتفا به مره چون امتثال با مره حاصل می‌شود.
مراد از مره و تکرار: 1. دفعه و دفعات
2. فرد و افراد
ظاهر لفظ اول است و لو هر دو محتمل است که داخل در محل نزاع باشد.
سید حکیم: دفعه بر افراد صادق است فرد ممتد دفعه نیست.
عموم و خصوص من وجه - اقول: فرد ممتد دفعه است پس دفعه اعم است.


بسم الله الرحمن الرحیم

برای دانلود متن درس کلیک کنید

مستحضرید گفتگوی ما راجع به دلالت یا عدم دلالت صیغه امر بر مرة و تکرار است. البته تذکر دادیم که بحث ما ذیل صیغة است و الا اگر اسم فعل یا جملیه خبریه در مقام انشاء باشد باز هم بحث مرة و تکرار مطرح می شود. 
بارها گفتیم مسائل مطرح در اصول به خاطر نیاز و پرسش بوده است. فقهای ما به واجبی بر می خوردند که شک داشتند آیا دلالت بر مره دارد یا تکرار؛ لذا به این مسائل پرداختند.
من نکته ای در برگه نوشته ام که نیاز به دقت دارد. یک دعوای( به قول امروزی ها نانوشته  یا به تعبیر ما کارتن خواب)بین آقایان است که وجه تقدم قرینه بر ذو القرینه چیست؟ مثلاً می گویند خاص قرینه است نسبت به عام  ولذا  خاص مقدم می شود یا مقید قرینه بر مطلق است و لذا مقید مقدم می شود. در مثال  معروف کلیشه ای: رایت اسد یرمی، یرمی قرینه است بر  اسد و لذا معنای اسد را تغییر می دهد. 
این مطلب را نه در رسائل خوانده اید و نه در اصول فقه و... تقدم قرینه بر ذو القرینه از چه بابی است؟ آیا از باب اقوائیت ظهور است؟ اگر گفته شد اکرم العلما  بعد گفت  لا  تکرم زیدا العالم ... چرا خاص مقدم می شود؟ می گویند چون علما در شمولش نسبت به زید به ظهور است اما زید در شمولش نسبت به زید صراحت است و چون خاص قرینه صریح است  و عام ظاهر است  خاص قرینه می شود و بر عام مقدم می شود.
آیا چون قرینه اظهر است مقدم بر ذو القرینه می شود یا وقوعش در موقع قرینه و لو اظهر هم نباشد و لو صریح هم نباشد مقدم بر قرینه می شود؟ به عبارتی در پیشانی قرینه نوشته اند که باید بر ذو القرینه مقدم شود.  مثال: در رایت اسدا یرمی؛ می گویند اسد دو معنا دارد. 1.  حیوان مفترس( شیر بیابان ).  رجل شجاع( شیر خیابان) واژه یرمی هم دو معنا دارد. 1. خود را در خاک مالیدن 2. تیر اندازی. اگر ما یرمی را به خود را به خاک مالیدن معنا کنیم دیگر لازم نیست اسد را از معنا خودش خارج کنیم. ولی تا حالا شنیده اید کسی چنین کاری بکند؟  نوعاً می گویند چون یرمی قرینه بر اسد است باید اسد را از معنای حقیقی به معنای مجازی منتقل کنیم. 
در عام و خاص ما کاری نداریم که خاص اظهر یا نص است همین که در جایگاه قرینه واقع می شود مقدم بر عام می شود. 
لذا اگر گفت اکرم العلماء بعد فرمود لا تکرم النحاة ...  النحاة باز خودش عام است و شامل نحوی فاسد و عادل می شود اما ما نمی گوییم نحات عمومیت دارد می گوییم نحات  در موقع قرینه است و لذا مقدم بر اکرم العلما می شود. اکرم العلما الا النحاة. 
برخی از آقایان مانند محقق نائینی معتقدند ما دنبال اظهر بودن قرینه نیستیم دنبال این هستیم که ببینیم چه چیزی قرینه بر دیگری است. در حالی که اندیشه مشهور این است که قرینه باید اظهر باشد. 
محقق ایروانی: مسلم گرفته است که تقدم قرینه به خاطر اظهر بودن است و لذا اشکال گرفته و فرموده آنچه می خواهید قرینه بگیرید یا اظهر است که قرینه است یا اظهر نیست که اصلاً قرینه نیست. ما یصلح للقرینة چه معنا دارد!  به نظر ما  اشکال از محقق ایروانی مبتنی بر یک نظر است  اما مبنای دیگری در مقام وجود دارد که آن مبنا به نظر ما اصح است و عبارت است از اینکه قرینه بر ذوالقرینه مقدم می شود چه اظهر باشد چه نباشد.

* بحثی که ممکن است در قالب نزاع مطرح شود. آیا بحث ما راجع به هیئت صیغه امر است یا ماده هم در محل نزاع داخل است؟ مثلاً صلّ هیئت امری دارد با ماده صلاة؛ همیشه هیئت سوار بر ماده می شود. اینکه می گوییم صیغه دلالت بر مرة و تکرار ندارد آیا مراد هیئت صیغه است یا ماده یا هر دو؟
در اینجا از صاحب فصول نقل شده است ایشان فرموده اند در مورد ماده که معنا ندارد دعوا شود اگر دعوا هست و یا امکان نزاع است در هیئت است. توضیح مطلب: ماده مصدر است که هیئت سوار بر آن شده است. مصدر اگر «ال و تنوین» نداشته باشد فقط صرف ماهیت را می رساند. به هیچ وجه نزاع نمی شود که آیا دلالت بر مره و تکرار می کند یا نه. چون معتقدیم نمی کند. در مثال صلّ یکدفعه صلاة تنوین تنکیر می گیرد دلالت بر واحد می کند. اگر الف و لام بگیرد ممکن است بگوییم الف و لام عهد است و اشاره به یک نماز یا چند نماز می کند. ماده را اگر بدون الف و لام و تنوین اگر مد نظر بگیریم می شود مصدر و می دانیم که مصدر دلالت بر ماهیت می کند. ضرب دلالت بر ماهیت زدن می کند. ذهاب دلالت بر ماهیت رفتن می کند. در ماهیت که مرة و تکرار مطرح نیست. تکرار و مرة را باید از خارج فهمید.  لذا ایشان نتیجه می گیرد اگر نزاعی هم باشد در هیئت است. 
مثلاً انسان یکدفعه می گوییم الانسان؛ الف و لام استغراق یعنی کل الانسان یک دفعه می گوییم انساناً یعنی انساناً واحدا ولی اگر گفتیم انسان: این نه بر مرة دلالت دارد و نه بر تکرار 
مرحوم آخوند می فرماید: آقای صاحب فصول اولاً مصدر را با ماده یکسان ندان. چه کسی گفته مصدر همان ماده است. الان ضَرَبَ، اَکَلَ، جَلَسَ و... ماده ضَرَبَ ماده اش ضرب است ؟ یا مصدر خودش مشتق است؟  یک دعوای در صرف است که اصل کلام چیست؟ به ما به غلط گفته اند مصدر اصل کلام است و از آن 9 وجه باز می گردد. در شرح امثله می گوید « بدان که مصدر اصل کلام است و از آن 9 وجه بازمی گردد» استاد: نه مصدر اصل کلام است و نه از آن 9 وجه باز می گردد. 
بعضی گفته اند اسم مصدر اصل کلام است که این هم غلط است. برخی شوخی کرده اند و گفته اند اصل کلام فعل است همه اینها غلط است. اصل کلام «ض، ر، ب) است. لذا لغات را نگاه کنید وقتی در ضرب وارد می شود اینگونه می نویسد ض. ر. ب. یعنی ماده اصلی این است. و بیش از 9 وجه از ماده اصلی بازمی گردد. ./
البته من به نویسنده امثله حق می دهم برای مبتدی باید مطلبی گفته شود ولو به غلط که بعداً خود محصل غلط را اطلاح کند. 
مرحوم آخوند می فرماید: آقای صاحب فصول دیگر نگویید ماده همان مصدر است و مصدر دال بر ماهیت است و ماهیت اصلاً قابل اختلاف نیست. بلکه امکان نزاع در ماده نیز وجود دارد. 
به سکاکی نسبت داده اند که ایشان گفته: مصدر دال بر مرة و تکرار نیست. 
من در برگه علامت سوال و تعجب گذاشته ام. که به معنای فتامل است.  یعنی مطلب مرحوم آخوند را قبول نداریم. بله من هم معتقدم اصل کلام مصدر نیست و... اما  معتقدیم در ماده هم نزاع مره و تکرار راه ندارد. 
*  اگر صیغه نه دلالت بر مره دارد و نه تکرار؛ چرادر موالی عرفی به یکبار اکتفا می کنند؟ اگر مولی به عبدش گفت برو برای من آب بیار همین که یک بار عبد آب بیاورد کافی است یا مثلاً مولی بگوید سه شنبه این غذا را بپز و... خب  عبد  فقط سه شنبه این غذا را می پزد نه هر سه شنبه. آیا مولی می تواند به خاطر عدم تکرار مواخذه کند؟ 
مرحوم آخوند: اشتباه نکنید اگر به مرة اکتفا می شود به خاطر این است که امتثال با یک بار حاصل می شود نه اینکه صیغه چنین دلالت و اقتضای داشته باشد. 
* مراد از مره و تکرار یعنی چه؟ آیا مراد یک دفعه و چند دفعه است یا مراد یک فرد و چند فرد است؟  ممکن است بگویید مگر بین اینها فرقی وجود دارد؟ در پاسخ می گوییم بله در برخی از اوقات دفعه به افراد متعدد صادق است. مثلاً گفته شد:  اکرم العالم شخص رفت پنج نفر عالم را دعوت کرد و همه را اکرام کرد. در اینجا پنج  فرد است اما در قالب یکدفعه است.
بعضی وقت ها فرد واحد است اما در قالب دفعات. عبارت آقای حکیم را ببینید:

و قال السید الحکیم: 
«الفرق بین الدفعة و الفرد: ان الدفعة تصدق علی الافراد المتعددة الموجودة فی وقت واحدو لا یصدق علیها انها فرد واحد ( همان مثالی که زدیم با یک اکرم العالم؛ پنج نفر را اکرام کند) و ان الفرد الموجود تدریجا مثل الکلام الممتد المتصل فرد واحد و لیس دفعة» ( فرد صادق است اما دفعه صادق نیست مثلاً کسی دو ساعت سخنرانی می کند این دفعه نیست ولی فرد واحد است یک سخنرانی محسوب می شود) فبینهما عموم من وجه، کما بین الافراد و الدفعات
عام و خاص من وجه یک محل اجتماع دارد و دو ماده افتراق
استاد: به نظر شما این کلام آخر آقای حکیم درست است اینکه فرمود: ان الفرد الموجود تدریجاً ...فرد واحد و لیس دفعة به نظر ما این حرف درست نیست اینجا هم دفعه صادق است و هم فرد. طبق بیان ما دفعه اعم از فرد می شود. ولی الامر سهلٌ همین قدر که دفعه و فرد را بفهمیم کافی است. اگر صیغه اقتضاء دارد فرقی ندارد دفعه یا دفعات بگیرید یا فرد و افراد اگر هم دلالت ندارد که هیچ. همین مقدار کفایت می کند. 
مرحوم آخوند می فرماید: محل نزاع بین علما ممکن است دفعه و دفعات باشد ممکن است فرد و افراد باشد ولو ظاهر این است که مراد دفعه و دفعات است.
* آقای آخوند  در بحث مره و تکرار تحت عنوان تنبیهٌ (در یک صفحه از کفایه های ما) بحثی را بیان می کند که به مراتب از اصل بحث مهم تر است. به نظر من بحث مره و تکرار به دلیل وضوحی که دارد و معلوم است که صیغه دلالت بر خصوص مره و تکرار ندارد اهمیت فراوان ندارد.
 اما آن بحث مهم که مرحوم آخوند می خواهد مطرح بکند  بحث الامتثال بعد الامتثال و بحث تبدیل الامتثال  است. عجیب هم این است به وجه ناستودنی این دو بحث با هم خمیر شده اند در حالی که حقش این بود مستقلاً مطرح بشود.
ثمره بحث: اینکه شخصی در دو اداره نماز جماعت می خواهد بخواند. نماز دوم را چطور نیت کند.(البته فرض کنید نماز استیجاری یا قضا هم نمی خواند) البته من به شما یاد بدهم در این موارد نیت کنید نماز یکی از اقوام را که بی نماز بوده یا نمازش را غلط می خوانده و از دنیا رفته است را بخوانید (چون تبرع شبهه دارد و از شما چنین چیزی طلب نشده است نذر کنید مثلاً امروز از طرف عمه ام نماز می خوانم و...
این بحث، با بحث اجزاء هم ارتباط دارد و بحث اجزاء از بحث های بسیار مهم ما است.
الحمد لله رب العالمین

۸۰ بازدید

نظر شما

کد امنیتی
مطالب بیشتر...
دانلود صوت جلسه
چکیده نکات

آیا قرینه باید در دلالت اظهر باشد تا مقدم شود؟ یا وقوع در محل قرینه برای تقدّم کافی است؟
صاحب فصول: نزاع منحصراً در هیأت است زیرا ماده که همان مصدر مجرد از ال و تنوین است دلالت بر ماهیت می‌کند و لا غیر.
محقق خراسانی: اولا ماده و مصدر یکی نیستند. مصدر خود نیز مشتق است و لذا اگر در مصدر اتفاق است که دلالت بر ماهیت دارد نه بیشتر دلالت ندارد که در ماده هم چنین است. پس در ماده امکان تصور نزاع هست.
اقول: فتأمل.
اکتفا به مره چون امتثال با مره حاصل می‌شود.
مراد از مره و تکرار: 1. دفعه و دفعات
2. فرد و افراد
ظاهر لفظ اول است و لو هر دو محتمل است که داخل در محل نزاع باشد.
سید حکیم: دفعه بر افراد صادق است فرد ممتد دفعه نیست.
عموم و خصوص من وجه - اقول: فرد ممتد دفعه است پس دفعه اعم است.