مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 27
با شک در جواز اتیان ثانیاً با نبود اطلاق اصل جاری است. تعیین نوع این اصل؟ برائت یا استصحاب
مناسبات استصحاب با برائت؛ مشهور گویند:
1. استصحاب بر برائت مقدم است چون اماره یا اصل محرز است.
2. در مواردی برائت جاری شده نه استصحاب.
3. توجیه جریان برائت نه استصحاب از شیخ انصاری با مجرد شک اثر میآید و نیاز به لحاظ حالت سابقه نیست.
استحقاق عقاب از آثار شک است نه از آثار عدم وجوب و عدم حرمت واقعی تا نیازمند استصحاب باشیم.
سئوال از فرق این موارد و از معنای ترتب اثر به محض شک
مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 28
سوال از وجه فرق بین استصحاب و برائت و تفصیل در ترتب اثر بر نفس شک و بر مشکوک.
لحاظ حالت سابقه، لحاظ استقلالی من را نمیخواهد تا رتبه استصحاب به تاخیر افتد.
رابطه علت و معلول بین موضوع و حکم در همه بر قرار است. پس همه در یک مرتبه است.
البته گاه استصحاب مثبت است. و گاه اثر بر علم میآید به طوری که لحاظ حالت سابقه لغو است یعنی بی مجال است.
نسبت به رقم چهارم در کلام محقق خراسانی: اشکال شده است در مثال محقق خراسانی که غرض تمکن المولی از شرب است نه نوشیدن و این غرض حاصل شده و مجالی برای دوباره انجام دادن نیست.
کلام محقق اصفهانی و خویی. اشکال مرحوم صدر بر محقق خراسانی و محقق اصفهانی - نظر تحقیق
تفسیر قرآن کریم (1403-1404) - جلسه 4
نسبت به آیه 48 که چهار معنا دارد:
1. لاتجزی نفس عن نفس شیئا
2. و لایقبل منها شفاعة
3. و لایوخذ منها عدل
4. نفی نصرت
مشابه این آیه، آیه 123 همین سوره است.
نسبت به مفاد اول باید گفت: آیه مربوط به آخرت است لکن نفی مجازات به جای دیگری به طور مستقیم در دنیا نیز وجود دارد. مگر وقتی امتی مبتلا به عذاب میشود که باز هم مجازات به جای دیگری نیست.
لزوم تفکیک نفی مواخذه و مجازات و عقاب از نفی مسئولیت و تکلیف. اولی منفی است لکن دومی منتفی نیست.
و اصل شخص بودن مجازات ها اولی است نه دومی.
مفاد دوم طبیعتاً باید در نظامی حلقوی و هرمی مطالعه و اسناد دیگر شفاعت در قرآن و غیر قرآن دیده شود و جمع بندی صورت گیرد.
آیات 123 و 254 و 255 از سوره بقره نیز باید دیده شود.
مشکل اصل شفاعت گاه اسناد نقلی است، گاه عقلی و گاه اجتماعی( گرچه اجتماعی منشأش عقل حساب گر است) و بالطبع ادله مهار کننده شفاعت نامهار شده است نه بیشتر.
فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه 33
1. مراد سید از شرط یازدهم امری است غیر از عدالت.
2. مرادش مثل زهد و اورع بودن نیست زیرا آن را در مساله 13 از مرجحات میداند.
3. تعبیر مرحوم سید واضح است و به اقبال محرم موجب انجرار به فسق نباید تفسیر شود.
4. البته در روایت ممکن است چنین تفسیر شود زیرا در روایت وصف عدالت جداگانه نیامده است.
5. همراهی تعبیر سید با متن روایت احتجاج میرساند که مرحوم سید در مراد و در استناد نظر به روایت احتجاج دارد.
6. روایت صلاحیت استناد ندارد حتی اگر از سند آن چشم پوشی کنیم.
7. مساله را نباید ساده دید! اولاً باید مرجعیت را دید که زعامت سیاسی و اجتماعی دارد یا نه؟ حد اقبال و ... و عروض عناوین ثانوی را باید دید.
8. اقتراحات ننسبت به مساله 22