header

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404) - جلسه 41

فقه العروة- اجتهاد، تقلید، مرجعیت و زعامت (1403-1404)

ربط میان مفهوم عدالت در لغت و عرف با مفهوم فقهی آن آسان نیست. نسبت بین عدالت لغوی و عرفی با عدالت فقهی عام و خاص من وجه مصداقاً و تباین مفهومی است.
تعجب از اصرار محقق خویی است که سعی دارد معنای عدالت را در لغت و عرف به آن چه در فقه پذیرفته برساند. معلوم نیست اضافه کردن ایشان« فی جادة الشرع بداعی الخوف من الله او رجاء الثواب» بر چه پایه استوار است؟!
ملاحظه کنید: «عدل: اصلان: احدهما یدل علی استواء و الاخر یدل علی اعوجاج» - العدالة: یقتضی معنی المساواة - العدل: القصد فی الامور
محقق خویی در بخشی از کلام خود می‌فرماید: ان المعتبر فی العادل ان یوثق بدینه و لایتحقق ذلک الّا بالاستمرار فی الاستقامة ایشان در این سخن به مثل روایت ابی علی بن راشد اشاره دارد(وسائل ج1/ صلاة الجماعة/ باب 10/ ص 309، ح2)
در حالی که ایشان وثوق به دین را در این روایت به وثوق به اعتقاد امام جماعت معنا می‌کند نه بیشتر.(مستند العروه 5/ جزء دوم / کتاب الصلاة/ ص 396)
به هر روی نباید عدالت را از معنای لغوی و عرفی آن به معنای دیگری کوچ داد. البته در این صورت واژه عدالت نیز موضوعیت نخواهد داشت.
قبلاً اشاره کردیم که روایت ابن ابی یعفور می‌خواهد عدالت شاهد را بیان کند و این در حالی است که آن چه در شاهد - به حسب نصوص متعدد معتبر است «وثوق - اطمینان - آشنایی به واقعه و در کارشناسی خبرویت است.

مقصد اول اصول فقه (1403-1404) - جلسه 48

مقصد اول اصول فقه (1403-1404)

دو بیان از محقق حکیم در ارتباط با استصحاب در وقت شک در اجزاء: استصحاب تعلیقی و تنجیزی
اشکال استصحاب: عدم قرار نسبت به حدود متیقن سابق - استصحاب جاری نیست
چند بیان راجع به اثبات اصل اشتغال در مقام
1. از قبیل دوران امر بین تعیین و تخییر
2. شک در متعلق تکلیف است. پس احتیاط
3. شک در قدرت
نقد این موارد - مرجعیت برائت در مقام

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 29

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

راه حل در مثل مفتاح و فتح: 1. تصرف در مبدأ و قائل شدن به دو مبدأ 2. تصرف در هیأت و نحوه تلبس. وجه اول فی نفسه بعید است. بر وجه دوم اشکال شده به این که:
1. در مثل اسم آلت مفاد هیأت نسبت به فاعلیت است و در اسم زمان و مکان نسبت ظرفیت و در اسم آلت پدیده دیگری داخل در نسبت نیست.
2. شأنیت مدلول اسمی است و هیأت مدلول حرفی است فلایمکن اخذ الاول فی الثانی.
نقول: اصل وضع و حدود آن تابع احتیاج است و در مثل اسم آلت به وضع هیأت برای نسبت فاعلیت شانی برطرف می‌شود پس واضع برای این احتیاج اسم آلت وضع کرده است. با این بیان بیان محقق اصفهانی و شیخ استاد ما به هم می‌ریزد.

مقدمه اصول فقه (1402-1403) - جلسه 86

مقدمه اصول فقه (1402-1403)

اطلاق الصیغة و اقتضاء کون الوجوب توصلیاً؟
اهمیت و ثمره بحث - ثمرات جانبی بحث مثل بیان نسبت اطلاق و تقیید - حد اعتبار و تکوین - لزوم مباشرت در انجام فعل
توقف بحث بر قبول تقسیم واجب به تعبدی و توصلی